دلیل یک فتوای مراجع تقلید در مورد کثیر الشک

اون فتوا اینه که اگر در سه روز سه مرتبه ویا سه بار در یک روز شک کردین کثیر الشک محسوب می شوید وهر طور که میتوانید نماز را اقامه کنید که به علت کثیر الشک بودن شما نمازتان  درست است.

با دانستن این موضوع واز آنجا که نماز ظاهری دارد و باطنی(که ظاهر آن همان اعمالی است که به جا می آوریم) وباطن آن حضور قلب در هنگام اقامهء نماز می باشد به نظر می رسد نباید چندان نگران این موضوع هم بود چرا که پروردگار عالم محول الحول واحوال است که می تواند بهترین حال را در نماز خواندن برای ما ایجاد کند واگر چنین نیست  شاید این گفتهء علی علیه السلام در نهج البلاغه در مورد  من وشما به عینه مشاهده میشود که میفرماید؛پروردگار عالم بنده گان خودش را با کمی در سود وبهره آزمایش میکند.یعنی در حینی که خیال میکنید نماز را آنچنان که باید به جا می آوردم نتوانستم به جا بیاورم در حال آزمایش الهی بوده اید بنا براین میتوان نتیجه گرفت که این فتوا هم در مورد ظاهر نماز می باشد هم باطن نماز.

قرآن وراه حل کسب ثروت در مواجه با فقر

در آیهء 261 سورهء بقره چنین آمده؛کسانی که اموال خود رادر راه خدا انفاق میکنند،همانند بذری هستند که 7 خوشه برویاند،که در هر خوشه یکصد دانه باشدوخدا آن را برای هرکس که بخواهد(وشایستگی اش را داشته باشد)دو یا چند برابر میکند و خدا(از نظر قدرت ورحمت)وسیع و(به همه چیز)داناست.

علی علیه السلام میفرماید یک صدقه را روز بده یکی را شب ویکی را آشکارا بده یکی را در نهان وبی دلیل نیست که آن بزرگوار میفرماید صدقه ای که در فقر داده شود به قبولی نزریک تر است.به عنوان مثال اگر 1000 تومان را به 4 قسمت کنیم وبه صورتی که گفته تصدق کنیم اگر 700 برابر آن هم داده شود میشود روزی700000 تومان که کمبود حقوق آخر ماه را جبران میکند که نه بلکه انسان را بی نیاز ازغیر میکند.وحتی علی علیه السلام می فرماید:دعاهای خود را با صدقه دادن فرود آورید،یعنی هر حاجتی که داشته باشی تصدق دادن را وا مگذار.با این وجود دیدن این همه فقر در کشور ما جای بسی شگفتی دارد.زیرا هیچکس ناتوان از پرداخت روزی 1000 تومان در روز نیست به قول علی علیه السلام که میفرماید؛آنکه به عوض گرفتن از بخشیدن ایمان دارد در بخشیدن بخل نمی ورزد.

دلیل قرآنی برای یک گفتهء علی علیه السلام در نهج البلاغه

ایشان میفرمایند؛مرگ انسان موجب نجات او از مرگ میشود.این گفته بدین معنی است که مرگ هر انسانی یک بار اتفاق می افتد وآن هم به رائ پروردگار نه حادثه یا چیز دیگری گو اینکه در ظاهر بر اساس اتفاق یا حادثه ای صورت بگیرد.ودر جایی دیگر در جواب اینکه چرا شما خودتان به سبب علمی که دارید نمرد ه اید(که همان ماجرای پرسیدن صفات متقین از ایشان است  ، وایشان پس ازفوت شخصی به سبب شنیدن صفات متقین گفت از همین برای او میترسیدم)فرمود تو خود را باش  (یعنی مواظب حرف زدنت باش)گویی شیطان در آن دمید(یعنی سخنی گفته ای جا هلانه و فتنه انگیز) اشاره میکنند که هر کسی عمر معین وطبیعی دارد که تا آن تمام نشده باشد نمی میرد.درستی ومطابقت دارد این گفتهءآن بزرگوار با آیهء129 سورهء طه که در آن قرآن میفرماید؛واگر سنت وتقدیر پروردگارت وملاحظهء زمان مقرر نبود،عذاب الهی بزودی دامان آنان را می گرفت.(واین گفته را با این سخن شاعر شیرین سخن فارسی به پایان میبرم که میگوید؛تو دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمنان  این نظر داری)

دانستن زندگینامهء چهارده معصوم برای چیست؟

قرآن در آیهء214 سورهء بقره این چنین میفرماید:آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید،بی آنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟!همانان که گرفتاریها وناراحتی ها به آنها رسید وآنچنان ناراحت شدند که پیامبر وافرادی که باو ایمان آورده بودند گفتند؛پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!(در این هنگام که تقاضای یاری از او کردند،به آنها گفته شد:)آگاه باشید یاری خدا نزدیک است.

وبا توجه به روایتی از علی بن موسی الرضا که از حضرتش سوال شد چرا هر دفعه که قرآن را می خوانیم تازه است آن حضرت میفرماید برای اینکه قرآن مال زمان خاصی نیست بلکه مال همهء زمانها است.میفهمیم که بادانستن چا لشهایی که پیامبران وائمهءمعصومین با آن رو برو بوده اند واطلاع از نحوهء عملکرد آنها در برخورد با این مشکلات  چگونه در زندگی عمل کنیم که شباهت بیشتری به عملکرد اسوهء حسنه یعنی پیامبر اکرم(ص) داشته باشد تا مورد قبول حضرت حق قرار گیرد .پس بی دلیل نیست که در کتاب خاطرات همفر جاسوس بریتانیایی که به عثمانی آن روزگار سفر کرده بود همهءمسلمانان را حتی معمولی ترین ایشان را با کشیش های مسیحی مقایسه کرده و گفته حتی یک مسلمان  معمولی به اندازهء یک کشیش از دینش اطلاع دارد.

راه حل قبولی در یک امتحان الهی

از حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه نقل شده؛پروردگار انسانها را آزمایش میکند با کمی در سود وبهره ها که قبلا به آن اشاره شده که این به دلیل نقص عمل آدمی است نه به واسطهء نعوذبالله ظلم پروردگار نسبت به بنده گانش  دلیلی بر این مدعا روایتی از پیامبر اکرم در قرآن حکیم ناصر مکارم شیرازی که پیامبر در مناجاتی به پروردگار عرض میکند؛پروردگارا من تورا آنچنان که شایسته ات بود شناختم ولی نتوانستم آنچنان که شایسته ات است تورابپرستم ودر تفسیر این مرقوم شده که این به سبب همین عجز بنده از عبادت تمام وکمال خالق است.حال چه بکنیم که همین نقص باعث خیر وبرکت شود برای آدمی جوابی که به ذهن می رسد بالا بردن روحیهء تسلیم ورضا است بدین معنی که باقبول همین نقص عمل عبادی آنرا به نیت قربت الی الله به جا آوریم ودر انتها از آن استغفار کنیم.یعنی با علم وآگاهی به این امر وباتسلیم بودن در برابر آن عبادات را انجام دهیم وبعد از انجام عمل به واسطهءآن استغفار کنیم.