سبک زندگی که این روزها مد نظر افراد جامعهء ما ست،چیزی بوده که هدف اساسی بعثت رسول اکرم بر آن بنا شده و چنانکه از ایشان روایت شده؛خط راستی در روی زمین میکشند ومیگویند این مسیر من وتمامی پیامبران وموءمنین پیش از من میباشد و خطهای متعدد انحرافی کشیده ومیفرمایند اینها راههای انحرافی امامان باطل می باشد که بی انتهاست.ودر جایی که قرآن کریم سخن از اسوهء حسنه بودن پیامبر عظیم الشاءن اسلام می زند غایت نهایی آرزوی هر انسانی را نشان میدهد که باید پیامبر اکرم باشد بنابر این بحث نویی نیست که مطرح شده باشد و مثلا از تقابل سنت ومدیرنیته بوجود آمده باشد .و لاجرا همیشه هم مخالفانی برای این شیوهءزندگی بوده است از کفار عرب گرفته تا منافقین و یهودیان و... چنانکه در قرآن هم اوصاف و اسامی آنها ذکر شده است.
عده ای میگویند؛اگر مثلا تربت امام حسین شفا بخش بود چرا به فلان مسئول قبل از مرگش ندادند تا بهبود حاصل نکند وهمین طور برای دعا وامثالهم دلیل قیاسی می آورند در حالی که از حضرت علی علیه السلام درنهج البلاغه نقل شده که در مورد احادیث پیامبر می فرماید؛احادیث پیامبر بر شش گونه است:خاص،عام،محکم،متشابه،ناسخ یا منسوخ.وبرای دانشمندان این مسئله وجود دارد که از آن با عنوان فلسفهءفلان علم طبیعی بحث می شود مثل فلسفهءفیزیک یا فلسفهءشیمی که دراین علوم حیطهءهر علمی شناخته میشود وابزار وعللی که توسط آنها می توان این علوم را استخراج کرد در آن به طور مفصل بحث می گردد.بحث را اگر بخواهیم از حالت پیچیده کلامی خارج کرده و قابل فهم کنیم باید گفت با متر اندازه گیری میکنند وبا ترازو وزن یا بهتر بگوییم جرم اجسام را اندازه میگیرند واز اولی خیاط استفاده میکند برای دوختن لباس در حالی که ازدومی میوه فروش استفاده میکند برای کشیدن میوه،حال اگر انتظاراتی که از متر میرود را از ترازو داشته باشیم کاری است غیر عاقلانه وهمینطور بالعکس،کوتاه سخن اینکه شفا بخشی یا عادی بودن خاک تربت امام حسین جزو علوم باطنی است ونه قیاسی که با ایزار قیاسی برویم علوم باطنی را از درجهء اعتبار نفی کنیم.ودر علوم باطنی هم اینطور هست که فیض گیرنده قبول یا رد عمل خود را به طور قلبی احساس میکند وهیچ احتیاجی به دلیل وبرهان عقلی یا بهتر بگویم استدلال ندارد،چنانکه در زندگی نامهء ابوعلی سینا آمده که او میگفته؛هر وقت مسئلهء دشوار مرا به خود مشغول میکرد که نمتوانستم حلش کنم ،وضو گرفته وبه مسجد جامع شهر رفته نماز میخواندم آن مسئلهء غامض فکری برایم حل می شد.
حضرت رسول اکرم (ص) می فرماید؛رهبانیت امت من کسب روزی حلال است.
این سخن وقتی قابل فهم می شود که در جایی دیگر می فرمایند نزدیک ترین موقعی که یک مرد به پروردگار دارد موقعی است که مشغول کار کردن است،بنابراین در حدیث بالا وتطبیقش با حدیث دومی این طور میتوان اندیشید که آن حضرت تنها ماندن در کسب رزق حلال را برابر تنهایی ودوری گزیدن از مردم برای عبادت کردن دانسته چرا که در امت های پیشین مثل مسیحیان کاتولیک عده ای در کلیساها زندگی کرده واز جامعه دوری میکنند به بهانهء عبادت.
به این دلیل که زمان در حال گذر است،کسی که کاری نمیکند،با گذشت زمان به عقب افتادگی اجتماعی مبتلا می شود ودر نتیجه در زندگی تنها می ماند و محتاج به دیگران.
همین تنهایی میتواند دراو عقدهء کهتری و در نهایت به افسردگی شدید مبتلا کندودر جایی که از پیامبر اکرم (ص)سوال میشود که بهترین حاجتی که میتوانیم از پروردگار بخواهیم چیست واو جواب می دهد؛دعا برای حفظ سلامتی .در نتیجه مبتلا شدن به بیماری روحی ای همچون افسردگی شدید میتواند بدترین نتیجه ای باشد که از کار نکردن شامل حال انسان می گردد وخود تنهایی آنقدر مهم است که در یک تحقیقات علمی به روش زیر عمل کردند:ابتدا موشی را تنها در محوطه ای گذاشتند ودو ظرف آب آشامیدنی معمولی وآب با مواد مخدر کوکائین وهروئین برای رفع تشنگی اش گذاشتند،موش آنقدر از آب محلول کوکائین وهروئین خورد تا مرد ودوباره در یک محوطه تعدادی موش را با وسایل بازی برای این موجود گذاشتند و همان دو ظرف را با همان محتویات در قفس گذاشتند،این بار بر خلاف انتظار موشها تنها آب معمولی را نوشیدند واز خوردن آب محلول مادهءمخدر خودداری کردند ودانشمندان به این نتیجه رسیدند که چون بین موش وانسان تشابه ای است در علوم طبیعی تنهایی عامل مهمی است در ابتلا به اعتیاد به مواد مخدر.
1.برای رسیدن به نتایج خارق العاده،نیازی نیست کارهای خارق العاده انجام دهید
2.چیزی که از تاریخ یاد می گیریم اینست که،مردم از تاریخ درس نمیگیرند
3.فرق بین آدم های موفق وآدم های واقعا موفق اینست که آدم های واقعا موفق به همه چیز میگویند نه