حکمت چند توصیهء دکتر فرهنگ هولاکویی

در توصیه های تربیتی ایشان آمده؛مبادا در منزلی که کودک ما در آن رشد می یابد ،غیبت شود و نباید هرگزوهرگز در خانهءما میهمانی عزیز تر از کودکمان وجود داشته باشد

دلیل سخن اول دکتر بر می گردد به این حدیث منقول از پیامبر اکرم که ایشان میفرماید نزد من غیبت دیگری را نکنید تا در حالی که با او (براثر غیبت شما)بدگمانم ملاقات کنم.بنا بر این غیبت کردن نزد کودک او را دچار سوء ظن (بی دلیل )به افراد کرده که در روابط عمومی آینده کودک تاءثیر زیادی بر جای می گذارد و نیز خانه ای که به میهمانان چنان احترام گذاشته میشود که احترام کودک در آن استحاله وگم میگردد،کرامت نفس کودک را خدشه دار میکند .وکودک انسانی دچار حس حقارت وخود کم بینی میگردد،وکار به جایی می رسد که بنا به اشارهءدکتر اکثر ایرانیان مهر طلب هستند یعنی همگی اگر نگوییم اکثریت افراد ایرانی یک حامی می خواهند تا حمایتشان کند .

چرا کم اطلاعی از بی اطلاعی بدتر است؟

از علی علیه السلام در نهج البلاغه این طور نقل شده؛کسی که بدون داشتن دانش کامل نسبت به کاری وارد عمل شود،به بیراهه می افتد ،وهر چه همت به خرج دهد وبه آن کار اهتمام بورزد،در بیراهه جلوتر رفته،واز خواسته دلش بیشتر بدور می افتد.

دلیل این بیان را باید در قسمت اول گفتار دیگر امام راجب به برتری کسب دانش بر کسب ثروت جستجو کرد که ایشان می فرماید؛دانش تو را رهنماست در حالی که توباید ثروت را حفظ کنی.بنا بر این داشتن دانش کامل برای  دست زدن به هر کاری لازم است.به عنوان مثال :می دانیم علائم راهنمایی نشانه های درست رانندگی در جاده است که از کم وکیف چگونگی آن راننده را آگاه میکنند حال اگر راننده ای بر اثر نداشتن اطلاعات کامل علائم رانندگی  راه را عوضی بپیماید به میزان جهت و سرعت وزمانی که طی میکند از مقصدش باز میماند.

اشارهء ظریف علی علیه السلام به دانستن تمام حقایق هستی در نهج البلاغه

ایشان می فرما یند؛من به راههای آسمان دانا ترم تا راههای زمین.

تاریخ نگاری صدر اسلام  اشاره ای دارد به فتوحات اسلامی و تبعا قلمروی وسیع اسلام تنها حیطه ای بوده که والی مسلمین آن را طی کرده ویا سپاه فرستاده با فرماندهءمنصوب به خود وهیچگاه در هیچ تاریخی نیامده که مثلا دایره فتح ممالک اسلامی تا چین ویا تبت ورشته کوههای هیمالیا رسیده باشد وبه عنوان مثال چین آنقدر در  نظر مسلمین دور بوده که حضرت رسول می فرماید؛اطلبو العلم ولو به صین (علم فرا گرید ولو اینکه ناچار شوید به چین سفر کنید) بنا بر این ،این امر نشاندهندهء محدودیت  تردد علی علیه السلام در روی کرهء خاکی ما میباشد چنان که در قسمت دوم کلام امام خود به آن اشاره کرده اند،اما با این وجود به علت دانستن قرآن حکیم که  در نظر یک مسلمان تمام حقایق عالم هستی ازجمله سنت الهی در آن آمده است،ایشان میفرمایند؛من به راههای آسمان آگاه ترم به راههای زمین.

کلام امام در مورد زیبا سخن گفتن

آن حضرت می فرماید؛شما به عمل محتاج ترید تا زیبا سخن گفتن،

با مطالعهء قرآن حکیم می فهمیم که از منظر قرآن زیبا ترین کلام ،سخن وحی است و اولین دلیل بر درستی آنرا همین فصاحت وبلاغت کلام قرآن می توان دانست ،چنانکه حضرت رسول در مقام درستی رسالتش وابلاغ آن با تلاوت قرآن میگوید اگر میتوانید سوره ویا آیه ای همانند آنرا بیاورید و کلیه ابناع بشر وموجوداتی ازنوع جن را عاجز می شمرد از آوردن آن هر چند پشت به پشت هم دهند وهمدیگر را یاری کنند.

امام همین مقصود را مد نظر داشته ،او می فرماید؛شما از لحاظ زیبایی سخن بهترین کلام رادارا میباشید بنا براین چیزی در این ضمینه کم ندارید که در پی رفع آن باشید ،پس در عمل به آن بکوشید،چنانچه در جای دیگری از نهج البلاغه می فرماید؛مبادا امت های دیگر در عمل به قرآن از شما پیشی بگیرند.

بررسی یک دعای قرآنی

در قرآن حکیم در مورد موقعی که به او امر رسالت از جانب حضرت حق تفویض شد آمده که او از پروردگار برای امر رسالت قومش خواسته ودعایی داشت که به پروردگار عالم عرضه کرد وآن در قرآن آمده به این مضمون؛رب الاشرح لی صدری،ویسرلی امری،وحلل عقده من لسانی، یفقهو قولی.

یعنی پروردگارا به من شرح صدر(گشاده گی سینه در شدائد)عطا کن واین امر رسالت رابرای من ساده کن وگره از زبانم بگشا تا بفهمند چه میگویم.ما می دانیم بنا به قرآن موسی در کودکی به دلیل سوءظن فرعون بین گدازه های آتش و چیز بی ضرری قرار گرفت تا انتخاب کند وابتدا به طرف آن ماده بی خطر رفت ولی بعد به لطف الهی گدازه ای برداشت ودر دهان گذاشت و از امتحان فرعون موفق بیرون آمد با این مفهوم که او هم مثل کودکان دیگر است که فرق صلاح از خطا رادرک نمیکند.ولی همین داستان و قسمت تولد موسی که در قرآن آمده زنان باردار بنی اسرائیل را می زایاندند واگر اولاد پسر بود او را کشته واگر دختر بود رها میکردند همهءاینها دلالت بر جو اختناق واستبداد آن زمان دارد که فرعون بر تمامی قلمرویش مستولی کرده بود.به هر حال این دعا فقط برای لکنت زبان نبوده که موسی از کودکی بدان دچار شده بود بر اثر دردهان گذاشتن گدازه چنان که پیشتر ذکر آن رفت،بلکه ترس او از لکنت زبانش نبود که اگربود کسی که ید بیضا میکند و چوب دستی را مار میگرداند به اذن الهی لکنت خودش را میتوانست همان ابتدا از پروردگار طلب کند که بر طرف شودوچون بعد ازایندعا او همچنان به لکنت زبان دچار بود چنان که از روایات قرآن برمی آید تنها خواستهءاو یاری پروردگار در امرپیامبریش بوده ونجات از اختناق موجود در مملکت مصر که توسط فرعون اداره می شده  بوده است.