نقد نظر ویل دورانت

ویل دورانت در کتاب  دربارهء معنی زندگی بر این عقیده است که در قرن بیستم  پیشرفت علم انسان را از قداست الهی اش پایین آورد تابه حد یک نوع حیوانی مانند دیگر انواع موجودات ،اما اگراین یک کار علمی بود علی علیه السلام  در دوران خودش آن را ترویج می نموده است در جایی که در نهج البلاغه میفرماید؛چه جای کبر برای فرزند آدمی که در ابتدا از نطفه ای پست  بوجود آمده ودر آخر مرداری گندیده است.

حکمت روءیای صادقهء علی علیه السلام در نهج البلاغه

در نهج البلاغه آمده؛پس از ضربت خوردن در شب 19 رمضان آن حضرت در روءیا  حضرت رسول اکرم را می بیند وبه ایشان وضع وحال خود را عرضه میکند و می گوید این امت  مرا خیلی اذیت کردند و آن حضرت میگوید نفرینشان کن من آمین می گویم و علی علیه السلام دعا میکند:خدایا بهترینها را به جای این قوم نصیب من کن وبه جای من بدترینها نصیب این امت بنما وحضرت رسول اکرم آمین می گویند وعلی علیه السلام به هوش می آید واین موضوع را بیان میکند.

درعالم واقع بنی امیه وبنی عباس و... را می بینیم که به مدت های طویل بر امت اسلامی تسلط پیدا کردند ومردم از دست ظلم وستم آنها به ستوه آمدند.

دلیل این گرفتاری می تواند این صفت متقین در خطبه ای به همین نام در نهج البلاغه باشد؛که متقین  همان هوشیارانند.یا به عبارتی علت حکومت های جائر وستمکار پس از آن حضرت دلیلش  هوشیاری امت اسلامی بوده است برای تمیز دادن حق از باطل وپیروی از حق که حکمت دین الهی نیز همین است،وبرای همین موضوع بوده که پیامبر در قضیهء غدیر خم میفرماید؛امروز دین خدا را برشما کامل کردم ویا اینکه می فرمود ؛حلال محمد تا ابد حلال و حرام اوتا ابد حرام است.