در هواداری از مشرکان مکه گفته می شود که در آغاز تبلیغ نبوت توسط پیامبر اکرم (ص) ،مشرکان از او برای مسلمان شدن خود سه چیز طلب کردند ،یکی اینکه باغی از پروردگار برای ایشان طلب کند ویا عذابی که می گوید برآنها فرود آورد ویا باغی برای خود آن حضرت طلبیده شود ونویسنده ء این مطلب می گوید محمد(ص)هیچیک را انجام نداد وبا ناراحتی از آن مجلس بیرون رفت.
ما بپردازیم به دلایل این امر،اولا طلب باغی در وسط صحرای عربستان کاری خلاف علم وعقل بوده ودلیلی ندارد خداوند برای حقانیت خود به هر بها نه ای لبیک بگوید وآن را انجام دهد.وبرای درخواست دوم آنچنان که ذکر گردید چون خداوند عادل است وعدل بنا به گفتهء علی علیه السلام قرار دادن هر چیزی در جای خود است وچون هنوز موقع آن فرا نرسیده تا این امر آشکار گردد وبنا به گفتهء رسول اکرم(ص) دنیا محل عمل وآخرت محل محاسبهء عمل است،این امر محقق نگردیده است ودلیل برای سومین خواستهء نیز همانند دو دلیل قبل از آن می باشد وآن اینست که؛الاسلام هو العقل.(اسلام یعنی پیروی از عقل سلیم).
از ائمهء معصومین روایت شده که ما تربیت شدهء خداوند هستیم.اما این چطور انجام می گیرد،قسمتی از این عصمت سرچشمه گرفته از آگاهی وعلم به عواقب بدکرداری ،و قسمت دیگر این عصمت سرچشمه گرفته از رفع درست وممدوح نیازهای بشری،به عنوان مثال در روایتی از حضرت رسول اکرم (ص) آمده است اگر با دیدن زنان نامحرم برای تو میل به زناشویی پدید آمد به پیش همسر خود برو ،وبا او زفاف کن ودر ادامه مطلب به این موضوع اشاره شده آنچه که دیگر زنان دارند همسر تو هم دارد،ویا مثلا راوی می گوید هر وقت خبر ازدواج کسی به پیامبر اکرم (ص) می رسید ،می فرمود؛نصف دین او حفظ گردید پس باید بکوشد در حفظ نیمهءدیگرآن.
عمل بر مبنای عدالت وجدان فرد انسانی و انجام دهندهء آنرا راضی کرده مانند جنگهایی که در صدر اسلام صورت گرفته وبعد از پایان جنگ امام علی بر کشته های دشمن نماز می خواند ولی عمل بر مبنای ظلم وستم این چنین نیست،بلکه بدی کردار سبب شده فرد انجام دهندهء آن دچار عذاب وجدان بگردد.به مانند تمام کسانی که قتل انجام داده اند وشناخته نشده اند ولی خود را تسلیم دستگاه عدالت می نمایند.
از فتواهای مراجع تقلید بر می آید که مجموع فتاوی ایشان برای نماز افراد کثیر الشک بر اساس مثبت نگری بیان شده به عنوان مثال بیش از سه بار شک در نماز در یک روز ویا سه روز وطلقی این فرد به کثیر الشک بودن ویا شک در آنچه که از نماز خوانده شده به اینکه درست بوده یا خیر و درست بودن آن و...
در قرآن آمده وقتی که ملائک عرضه کردند به پروردگار که ما خود تورا عبادت می کنیم وچه نیازی به موجودی مثل انسان در زمین است که روی آن خونریزی خواهد کرد ،باریتعالی فرمود من چیزی می دانم که شما نمی دانید.ووقتی انسان را خلق کرد و ملائک را به حقیقت وجود انسان آگاه کرد ،همهء ملائک به پروردگار عرضه داشتند ما به جز آنچه که تو به ما آموخته ای چیزی نمی دانیم ووقتی ابلیس یا شیطان به حضرت حق اعتراض کرد که او از گل و من از آتش بی دود وخود را برتری داد به انسان حضرت حق به او گفت اسماء الهی را نام ببرد ووقتی رسید به حکیم آن حضرت وحی رساند که بنا به حکمتم این کار را کردم(یعنی باز آگاهی ودانایی)،بنابر این اگر در یک کلمه یا جمله بخواهیم سر منشاء قدر ت آن بزرگوار را بدانیم باید از علم ودانایی او صحبت به میان آوریم.