شهادت در مقایسه با امربه معروف و نهی از منکر

از حضرت رسول اکرم مروی است که هر خیری راخیری برتر وجود دارد تا اینکه شخصی برای رضای خدا در خونش در می غلتد وشهید می شود دیگر از این خیر بالاتری نیست

علی علیه السلام هم میفرماید نسبت شهادت به امر به معروف ونهی از منکر مانند آب عطسهء بز است به اقیانوس

پس دلیل عظمت عمل ائمهء معصومین تنها قتال آنها با غاصبین خلافت نبوده بلکه دلیل بزرگی عمل ایشان امر به معروف و نهی از منکی بوده که با این عمل خود در جامعه به وجود آورده اند،بنابر این خود به خود جواب این سوءال داده می شود که چرا این همه شهید از اول اسلام به شهادت رسیده اند ولی شیعه برای امامانش تنها سوگواری میکند.؟

تعبیر درست تر آیهء لایمسه الا امطهرون

در زیر این آیه در ترجمهء قرآن حکیم  آیت ا... مکارم شیرازی اقوال گوناگونی در تفسیر این موضوع آمده که درست ترین آن همین است که به تمام معانی قرآن کسی دست نمیابد مگر امام معصوم،حالا دلایل؛

در زمان نزول وحی هنوز کتابت آن شروع نشده بوده است به دلیل اینکه در زمان عثمان تمامی جملات گرد آوری شده و تمام پوست ها واستخوانهای شتر وغیره را که روی آن آیات نوشته شده بوده را او پس از تکمیل قرآن می سوزاند.

در تمام شبه جزیرهء عربستان به جز افراد انگشت شماری نوشتن نمی دانستند که شاید تعداد آنها به ده تن هم نمی رسیده است

علی علیه السلام در جنگ صفین هنگامی که سپا هیان معاویه قرآن سر نیزه کرده بودند برای حکمین فرمود ؛من قرآن ناطقم.

در آیهء تطهیر در قرآن حکیم مطهرون را پروردگار مشخص کرده است

در نهج البلاغه از علی علیه السلام روایت شده که عقول غواص (یعنی کسانی که اهل فکر هستند) نمی توانند به عمق آیات قرآن  با اندیشیدن وتعقل در آن برسند.

دلایلی بر بد بیاری جامعهء ایرانی

در جامعهءما علاوه بر اینکه امر به معروف ونهی از منکر  به معنی واقعی کلمه صورت نمی گیرد که علی علیه السلام در این مورد میفرماید؛اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید.......خوبان شما دعا میکنند و دعایشان پذیرفته نمی شود.درعین حال به عادات ورسومی پایبندیم که در بیان علی علیه السلام موجب خشم بر بندگان میشود.

به عنوان مثال  علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید؛خداوند خشم میگیرد بر بنده ای که بین نادار ودارا به واسطهءثروت دارا فرق گذارد.ویادر جایی دیگر از نهج البلاغه میگوید هر کس به واسطهء ثروت  پیش شخصی رفته واو را بزرگ دارد دو سوم دینش را از دست می دهد به واسطهءاین کردارش،حال در همین کشوری که ما زندگی می کنیم اینها جزو رسوم است اگر کسی خلاف آن عمل کند در جامعه تنها می ماند.دیده شده که مردم احادیث اصول الکافی ویا خود الکافی را تمسخر میکنند که در آن انجام برخی گناهان کبیره را دلیلی بربلایای طبیعی می داند ولی از سخن امام که به قول خودش به راههای آسمان آگاه تر بوده تا راههای زمین پند نمی گیرند وترک عادات جاهلیت نمی کنند .

دلیل دو راءی فقها در مورد نماز خواندن

مرجع تقلید  آقای خمینی در رساله اش  در مورد افراد شکاک گفته این افراد نباید به شکشان مبنی بر درست بودن یانبودن نمازی که می خوانند و همینطور قبول شدن آن ویا رد شدنش  اعتنا کنند وهر طور که نماز بخوانند از لحاظ فقهی درست است.

این موضوع در کتاب انسان در جستجوی معنا به شکل دیگری بحث گردیده وآن اینست که به هر کاری که علاقه داریم یا که نه این احساس ما ،مارا از انجام دادن عمل باز می دارد ولی برای بهبود ودرست تر انجام دادن عمل باید تنها به مهارت هرچه بیشتر انجام دادن ان عمل برسیم ویا به عبارت دیگر تمرین  مادر مهارت هاست.

از تلفیق این دو مطلب در می یابیم که این فقیه به همین موضوع توجه داشته است که فتوای مورد بحث را صادر کرده است.

نظر علی علیه السلام راجب به کار کردن

ایشان میفرماید(در نهج البلاغه)؛بیکار به مانند مرده ای است در میان زندگان

انسان زنده نیازهای گوناگونی دارد که برای برطرف کردن آنها به کار وتلاش زیادی احتیاج است  بنابراین با سعی وتلاش خودوتوکل الهی میتواند به این مهم نائل آید،حال امام  افرادی را که برای حفظ بقاء خود تلاش میکنند به افراد زنده تشبیه کرده اند که تعبیر مطابق واقع وبه حقی است وکسی را که برای بقاء خودش در تلاش نیست به مرده تشبیه کرده اند که واقعا درست است.

ایشان فرمایشات دیگری هم داشته اند؛تجارت نه دهم اقتصاد است؛یعنی کس که به تجارت مشغول است به نسبت نه به یک در مقایسه با سایر مشاغل بر خوردار میگردد.

افراد ترسو تاجر موفقی نمیشوند

زمان خود را به سه قسمت کن یک قسمت برای کار کردن ویک قسمت برای عبادت کردن ویک قسمت هم برای استراحت وتفریح ودو قسمت اول بر پایهءقسمت سوم استوار است یعنی برای انجام دوقسمت اول باید حتما به تفریح واستراحت پرداخته شود.