بررسی روایت دیگری از علی علیه السلام

اینکه آن حضرت می فرماید؛کار خیر خود را بزرگ نشمار.در کنار روایت دیگری از ایشان که می فرماید؛آنچه به شمارش آید لا جرا روزی تمام می شود .این را به ما تفهیم میکند که اگر کار خیری ارزش انجام دادن داشت بیش از یک بار آنرا انجام دهیم که همین کثرت عمل خیر دلیل بر بزرگ نشمردن آن خیر می باشد.

بررسی یک روایت دیگر از نهج البلاغه

در روایت از آن حضرت هست که می فرماید؛زود خوشحال مشو ودیر از یاد ببر .این روایت به معنای کینه دلی نیست که شارع مقدس با آن بیگانه است بلکه به معنای آنست که در وقایع زندگی  تفکر کن تا اگر مشکلی پیش آمده آنرا حل کنی تا دیگر از آن در رنج نباشی .

اسلام دین بودن نیست

دانشمندان ونوابغ بشری بر روی هست ها ونیست ها به عنوان واقعیت های زندگی  انسانها تمرکز کرده اند و در نهایت تنها خدمتی که به بشر ارایه کرده اند اینست که با توجه به واقعیت های موجود مثبت نگر باشد تا از درون مشوش نبوده و بهتر مسایل زندگی اش را حل نماید البته نویسندگانی چون آنتونی رابینز هم هستند که عمل گرا بوده و میگوید(در کتاب موفقیت نامحدود در بیست روز) چون وارد باغی گردیدی که علف ها ی هرز آن را زشت کرده بودند برخیز وآنها را بکش تا درنهایت از باغ مصفا هم خودت لذت ببری هم دیگران.وقتی ما به قرآن عقیده داریم که انا لله وانا الیه را جعون(ما از پروردگاریم وبه سوی او باز میگردیم)این پدید آمدن وفنا شدن اگر بلا سویه باشد نمیتواند حکمت وجودی انسان پیروی قرآن باشد چون او می داند که خداوند فعل عبث انجام نمیدهد واگر بدتر از دوران پدید آمدن بمیرد او به مرگ کودکی مرده وبه قول علی علیه السلام اهم را که وجود وهویت خودش بوده به فالاهم تبدیل کرده که دوران قبل از رشد وترقی وبلوغ فکری بوده است بنابر این هدف از پیدایش آدمی رشد و ترقی او براساس عمل به قران به عنوان عهد الهی ای که به عهدهء هر مسلمانی است میباشد(البته پیروان واقعی قرآن) واین بدین معنی است که از بدو فهم وتفکر انسانی که حیات معنوی او شروع می شود تا پایان عمر یک مسلمان خود را موظف به انجام فرامین ونواهی قرآن دانسته وبه فرا خور ظرفیت وجهدش از این رشد وترقی برخوردار میشود که همان مرحلهء شدن میباشد.

دلیل عزلت گزیدن بزرگان هر قوم

موریس مترلینگ در کتاب مغز کوچک ودنیای بزرگ  در قسمت دنیای دیوانگان می گوید؛اگر کسی به کرهء ماه برود و از آنجا کرهء خا کی ما را رصد کند می گوید مردم زمین عجب دیوانه هایی هستند عمومشان صبح تا شب  می دوند وراه میروند وشب زیر یک کرباس می خوابند و علمایشان برای هم  داستان تعریف میکنند واصلا به فکر این نیستند که کرهء زمینشان در حال نابود شدن است تا از این اضمحلال جلوگیری کنند.و در جایی نوشته شده پود بزرگان بشریت که تمدن بشری مدیون آنهاست همه برای مدتی تنها زندگی کرده اند؛مثل زرتشت و حضرت محمد و ...اما واقعیت اینست که پس از کمی دوری از روز مرگی های زندگی واگر به عبادت هم مشغول باشی پی می بری  هیچ چیز ارزش آن را ندارد که با داشتن آن بر هم نوعانت بزرگی بفروشی و صفت کبر که از بزرگترین رذایل اخلاقی است از وجود آدمی رخت می بندد وچه زیبا امیرالمومنین فرموده؛چه جای کبر برای آدمی است در حالی که درابتدا نطفه ای پست ودر انتها مرداری گندیده است.