گفتهء پیامبر اکرم در مورد علی علیه السلام

ازبیانات آن بزرگواران است که پذیرش حق سنگین است ولی نه برای علی علیه السلام و پیامبر در مورد علی علیه السلام به خصوص می فرماید؛حق با علی است وعلی باحق   این مثالی که ذکر میکنم درستی این موضوع را حتی در بعد انسانی پر گناه ما به اثبات می رساند تا چه رسد برای امام معصوم وآن اینست که برای کسانی که یکی یا هر دو والدین خود را از دست داده اند در ابتدا پذیرش این امر سخت است وغیر قابل تحمل می نماید ولی با مردن هیچ والدی مگر به طور استثناءکه درقوانین علمی هم استثنا وجود داردفرزندان به حیات خود ادامه می دهند تا زمان مرگ طبیعی شان ولی اگر این موضوع را واقعیت بدانیم نه حقیقت که در بطن همین واقعیت هم حقیقت نابودی  فرزند آدمی  اگر با دیدهء خرد بنگریم نهفته است که قرآن می فرماید یا اوالابصار یعنی ای صاحبان خرد پذیرش آن همان قدر به عنوان فردی سخت می باشد که در بعد اجتماعی چنانکه گاندی میگوید به بهشت رفتن آسان است مشکل وقتی به وجود می آید که دیگران را همراه خود می خواهیم به بهشت ببریم.

3 آیهءقرآن در تایید امامت ایمهءمعصومین که به عنوان حجت بین شیعه وسنی اقامه میشود

آیهء 59 سورهء نساء به نام آیهء اولی الامر،آیهء اکمال که آیهء3 سورهءمائده است و آیهءولایت که آیهء55 سورهء مائده می باشد

توضیحی بر مطلب بالا؛خواننده محترم این مطالب از دو حال خارج نیست یا به قرآن ایمان دارد وآنرا رد نمیکند که انتظار می رود چند وچون هم نکند که مثلا چرا نام ائمهء معصومین در این آیات نیامده برای این موضوع باید تازه ایمانی موءمنین آن زمان وتهدید هایی که  تا پس از پیامبر وهمینطور آئمهء معصومین را مد نظر داشت یعنی همان  تهدیدی که پیامبر را تهدید می کرد این بزرگواران را نیز تهدید میکرد ودیگر وقتی  اوصاف و صفت شهره ء شخصی گفته شد انگار از خود آن فرد صحبت به میان آمده که در زبان فارسی آن را زبان اشاره میگویند به عنوان  مثال وقتی صحبت از مایع حیاتی به میان می آید همه یک صدا می گویند آب واز این قبیل بنا به ضرب المثل به در بگو دیوار بشنود  ویا عقیده به قرآن کریم ندارد که توصیه می شود تا دیر نشده آن را جدی گرفته ودرپی کسب آن باشد.

توضیحی بر حدیث ثقلین

قرآن  دارای دو وجه است یکی نوشتار مکتوب که افراد تزکیه نشده وباطل آن را بر اساس هوی نفس و گمانهای باطل خود تفسیر میکنند و دیگر معارفی که در عمل به قرآن وبا تهذیب نفس بر اساس آیهء یزکیهم ویعلمهم الکتاب حاصل می شود که مختص ایمهء معصومین است که امامان حق هستند و خود هدایت شده از طرف پروردگارند وهدایتگر خلق و دلیل بر این مدعا هم  عمل به همان قرآنی است که در دست همگان است چنانکه در زیارت روز جمعهء امام قاءم آل محمد می خوانیم الذی یهتدی به المهتدون،اما با دانستن شاءن نزول هر آیه  از قرآن .برای اینکه آنها هدایت شده اند همین بس که یکی از معصومین می فرماید ما تربیت شدهء پروردگاریم وعلی علیه السلام به طور ضمنی اشاره ای به خود دارد وقتی که می گوید ؛راههای هدایت چقدر آشکار است برای کسی که تو راهنمایش باشی و در جای دیگر می فرماید راههای به سوی تو چقدر باز است در حالی که تو راهبرش باشی(به نظرم  در نهج البلاغه این دو مناجات از امام نقل شده باشد) و وبرای در دست بودن حقایق قرآن هم میتوان به آیهءلا یمسه الا المطهرون اشارهای داشت و هم بنا به قول اصول کافی که از امام معصوم دلیل متقن وآشکار قرآنی پرسیدند فرمود سورهء انا انزلناه را در جواب منکرین بازگو کنید به عنوان دلیلی قرانی وآشکار که قبلا دربارهءدلایل این امر بحث کرده ام  می توان اشاره نمود.این رابرای این عنوان کردم که اهل باطل یعلمهم را دارند ولی بدون یزکیهم وامام حق هردو را داراست ودر همین مورد است که قرآن می فرماید ما با این قرآن گروهی را هدایت کرده وگروه دیگری را به گمراهی می اندازیم .

رد ایرادی که سفسطه کنندگان به آداب شلوار پوشیدن میگیرند

اخیرا کلیپی منتشر شده در فضای مجازی به تمسخر که روحانی ای روایت میکند از پیامبر اکرم که نشسته شلوارتان را عوض کنید چنین روایتی وجود دارد در متون دینی ولی منظور به این بوده که آلت تناسلی و مقعد افراد حتی هنگام عوض کردن شلوار پوشیده باشد تا در آن از بد اندیشان نظری نباشد وحتی اگر به ایمان ربطش داده شده این عمل به ظاهر ساده به مانند این روایت متبادر از حضرت رسول است که در مورد هر کس که می شنید ازدواج کرده میگفت نصف دینش  را حفظ کرد واین عمل ساده به مانند  آداب عمل نماز خواندن شخص بی لباس در رسالهء مجتهدین از لحاظ ستر عورت  میباشد.

جدایی دین از سیاست آری یا خیر؟2

بنا براین از نظر تشیع علوی که امام هشتم شیعهء اثنی عشری آن را برمبنای فطرت انسانی می دانند آخرت گرایی صرف ولو به حق چون که باطل آن هم زیاد شده برای آدمی منفعتی در این دنیا وبه دلایل پیشین برای آخرت فرد در بر نخواهد داشت چرا که او را سر بار انسانی مانند خود او کرده وجه بسا به خاطر نیازهای مادی او او را به باطل بکشانند چنانکه از امامین مروی است هر کس  به عابدی مشهور گردد به ریا نزدیک میگردد واز طرفی نباید رفع این نیازهای مادی ما را از خالق هستی با این همه نیازی که به او داریم بی نیازی بجوییم مثلا درست است که ثروتمندان دسترسی بهتری از برخورداری های درمانی دارند ولی در نهایت شفا دادن وحفظ حیات با او است که هو الشافی.