فرق میان نکاح وزنا

در اصول کافی یا کافی اینطور امده؛اساس ایمان به پروردگار بر می گردد به حسن ظن به او وکفر به پروردگار بر اساس سوء ظن به خدا شکل می گیرد(صورت دقیق روایت به معنی گفته شده است) .در نکاح وعقد دائم نیز چنین است هر دو ی زوجین به یکدیگر اعتماد کرده وخود را با عهد الهی به دیگری عرضه میکند(البته امکان لغزش برای هردو طرف هست)ولی در ازدواج هایی مانند ازدواج سفید که بدون  عقد نکاح صورت می گیرد وبراساس سوء طن حاصل ازروابط جنسی آزاد صورت می گیرد زوجین نمی توانند خود را از انرژی منفی اینگونه ازدواجها رها یی دهند،کار به جایی رسیده که در کشورهای متمدن غربی که به مذهب اصلا توجهی نمی شود هردوطرفی که می خواهند ازدواج کنند روی پل معروفی میروند وبه میمنت ازدواجشان قفلی را برتیرهای پل میبندند وکلید انرا توی رودخانه پرت می کنند.

می گویند امام جعفر صادق(علیه السلام) رادوستی بود بسیار نزدیک وگرامی تا اینکه هردو به بازاری رفتند ودر بازار به یک برده برخورد کردند ودوست عزیز آن حضرت با بد دهانی مثلا گفت ای مادر به خطا ،آن حضرت  سخت براو عصبانی شد وگفت گیرم او خطایی کرده باشد به مادرش چکار داری و تازه اینها هم با مراسمی خاص خود به مانند مسلمانان خود را فقط برای شوهر ویا همسر خود نگه می دارند ورسم انها پسندیده است ورابطهء خود را با آن دوست بد دهن قطع کرد وراوی می گوید دیگر تا پایان عمر حضرتش باهم دیده نشدند.

در مورد موسیقی

در روایتی هم  از حضرت مسیح وهم رسول اکرم(ص) گفته شده که از راهی عبور می کرده اند وبه لاشهء سگی بر خورد کردند وهمه اصحاب شروع کردند به بدگویی اما آن حضرات میفرمایند درست است که لاشهءسگ  متعفن شده ولی او دارای دندانهای سالم وخوبی هم هست(ومنظور آن حضرات پرهیز دادن اصحاب از منفی گرایی ودر نظر گرفتن واقعیت  از طرف آنها بود ) ودر مورد موسیقی  که زبان مشترک تمام ملل میباشد نیز همینطور است،رقص وپایکوبی وشرب خمر نوشیدن  ودراین مجالس نواهای مستهجن نواختن وخواندن یک چیز است وگوش کردن منظم در روز به موسیقی برای در امان ماندن از افسردگی وآلزایمر وبرای سلامتی چیز دیگری است.

در مورد تبلیغ ارزشها

باید بدانیم چه ارزشی را درکجا وبه چه کسی وچگونه،حتی در عمل(که علی علیه السلام در نهج البلاغه می گوید دیگران را با عملتان به دین اسلام فرا بخوانید نه با حرف وسخنتان)منتقل کنیم،چرا که انتقال ارزشها اگر با خبره گی  در دین ویا تقوی همراه با عدل صورت نگیرد وکم وکاستی ویا فزونی وغیر عادلانه باشد(به معنی ای که علی علیه السلام از عدل دارد که به معنی در جای خود بودن هر چیز ویا کسی است)می تواند  در عمل به یک ضد ارزش تبدیل شود وبسیار مخرب باشد،به غیر از امام معصوم با تقوی وعادل ،در مورد بقیهء انسانها  عمل به این سخن علی علیه السلام اولی تر است که می فرماید؛پرداختن به رفع عیوب خود ترا از پرداختن به عیوب دیگران باز می دارد.

دربارهءیک خبر

امروز 3 آبان 1402 شمسی به یک خبر در روزنامه های روز برخورد کردم که از قول کارشناسان اقتصادی گفته شده بود که بدهکاری دولت های پس از انقلاب تا حال از صندوق های تاءمین اجتماعی وبازنشستگی معادل ثروت حاصل از فروش کل صنعت نفت ایران است،ویادم افتاد این شعر مولوی که؛گر نه موشی مزد در انبان ماست       

گندم طاعات چل ساله کجاست؟!

روایتی دربارهء بدی مداحی افراد توسط یکدیگر

از علی علیه السلام اینطور روایت شده در نهج البلاغه که هر کس در حضورش مدح او صورت گرفت به هلا کت افتاد.

در جوامع الحکایات ولوامع الروایات داستان خوشنویسی را حکایت می کند که هر دفعه خط خود را به نظر شاه ولایتشان می رساند وپادشاه او را تشویق می کرد و می گفت می توانی بهتر از این هم بنویسی وآن خطاط هرچه توان داشت در بهتر کردن هنرش به کار می بست تا اینکه در جلسه ای با پادشاه اواز خطاط تشکر کرد و گفت از این بهتر نمیشه که راوی داستان می گوید با این کار خوشنویس دیگر به بهتر کردن خطش نپرداخت ودیگر پیشرفتی هم حاصل نشد.

روایت امام علی  به درست از درستی این موضوع وبالعکس این داستان از درستی گفتار این گفتهء علی علیه السلام حکایت می کند ودرباب هلاکت نباید به خطا افتاد که یعنی آن شخص را کشت بلکه مداحی افراد مضموم شناخته شده  است.