دانایی امری الهی است

در داستان زندگی مریم مقدس مادر حضرت عیسی مسیح  در قرآن بدین امر اشاره شده که خداوند به مریم وحی فرستاد که نخل کناری ات را تکان بده تا خرمای تازهء فرو ریخته شده را بخوری واین  پس از زایمان عیسی مسیح بود و ایشان در حال نقاهت زایمان به سر می بردند ،برخی این  موضوع را دست آویزی قرار داده ومی گویند تا عمل نکنی مثلا در همین داستان تا مریم مقدس دستی برای تکان درخت خرما دراز نمی کرد به نتیجه ء آن که خرمای تازه خوردن بود نمی رسید،ولی این دوستان راه را به خطا رفته اند چراکه اگر وحی ای در کار نبود طبعا مریم از چگونگی رسیدن به خرمای تازه محروم میماند واین آگاهی وحی بود که او را راهنمایی کرد تابتواند قوت لا یموتی را میل کند وهمینطور است داستان داوود پیامبر که منقول است که به فتواهای خود درمورد قضاوت بین افراد امتش  به خود بالید وبا از دست دادن این نعمت ورحمت الهی که همان قضاوت درست بین دو طرف دعوا بود ،گفته می شود 40 روز گریه واستغفار کرد تا گناه خودپسندی اش از جانب پروردگار بخشیده شد واو دوباره به مقام قبلی خود نائل  گردید.

دربارهء حرکتهای اجتماعی اخیر

می گویند ؛زن ،زندگی،آزادی در تظاهرات وبعد همه فریاد می زنند حمایت،حمایت

معلوم نیست کسی که توان کاری را ندارد(که تظاهرات کنندگان باشند) چگونه می خواهند آنرا انجام دهند .از قدیم الایام به ما رسیده این شعر پارسی؛ برو قوی شو گر راحت جهان طلبی         که در نظام طبیعت ،ضعیف پایمال است.

دلیل منفی بافی نویسندگان غربی

اگر کتابها نویسندگان  غربی را (چه صوتی وچه نوشتاری) را در مورد انتقال پیام خود  به خواننده را در نظر بگیریم می بینیم کلی توضیحات و سفسطه هایی را در علت گرفتاری ای که آنان با عظم راسخ برای حل آنها می خواهند به ما کمک کنند بیان می کنند مثل تئوری انتخاب گلسر ومدیریت 20 دقیقه ای دانشگاه کسب وکار هاروارد و... همهء آنها مدعی هستند که خواهان  برطرف کردن مشکلات ما با تکنیک هایی کاملا ،درست شده ،ودراین مورد سوالاتی بی سر وته هم بیان می کنند که شاهد این باشد که از وضع گرفتاری خواننده ء کتاب خبر دارند(در حالی که از سطح سوءالات وجوابهایی که به آنها می دهند،)معلوم است فقط هدف  آنها فروش بالای کتاب ودر نهایت زیاد شدن مراجعین به خود است ولا غیر .برای توصیه به خوانندگان اینگونه کتاب ها باید این اصل را از علم جبر بیان کنم که تعریف باید جامع ومانع باشد ،بدین معنی که علاوه بر رساندن تمام  مفهومی که گوینده از بیان آن مطلب در نظر دارد باید از بوجود آمدن توهم وانحراف ذهنی هم جلوگیری کند،که متاءسفانه در اینگونه کتاب ها رعایت نمی شود(چون فقط سود اقتصادی کتاب یا سخنرانی مربوطه در نظر تولید کنندگان آن از اهمیت برخوردار است). والبته خوانندگان نباید فراموش کنند برخی از این کتاب ها تنها تئوری هستند نه قانون بی چون وچرای علمی هرچند که ابطال پذیری قانون علمی را در نظر نگیریم.)

دلیلی بر یک فتوا

درباره ء کثیر الشک در نماز اینطور فتوا  داده شده که او نباید به درستی یا غلط بودن نمازش اعتنا کند وهمینطور نباید به قبول شدن آن ویارد  نمازش اعتنا کند. واین نشان می دهد که نوک پیکان بر روی نماز خواندن هست  ونه چیز دیگری ودلیل آن خود پر واضح ومبرهن است بدین معنی که واضح وروشن است که هوای نفس انسان را  به ترک  عمل فرا می خواند  به این معنی که به دلیل وجود اشکال در هنگام اقامه نماز انسان با خود مغلطه می کند که حالا که نمی توانم نماز درستی به جای آورم پس آنرا نخوانم.

سیاست توانمند سازی خود

در یکی از کتابهایی که در مورد موفقیت نوشته شده بود ومن آنرا مطالعه کردم گفته شده بودکه صاحب مک دونالد پس از یک سخنرانی در جمع مشتاقانش به  کافیه ای در نزدیکی  محل سخنرانی اش با گروهی از مخاطبینش رفتند ودر آنجا ازهمراهانش شغل خودش را پرسید وهمه خندیدند و دوباره وچند باره پرسید تا اینکه یکی در آن میان از وسط جمع گفت شوخی می کنید خوب معلومه شما صاحب مکدونالد هستید و صاحب  مک دونالد گفت اشتباه شما همین جاست من صاحب بهترین ملک ها در بهترین مکانهای دنیا هستم ودر آن کتاب گفته شده بود که افراد ناموفق  تمام وقت خود را صرف درست کردن بهترین همبرگر می کنند در حالی که صاحب مک دونالد تمام توجه اش به مکانی  است که در آن قرار است همبرگرش  فروخته شود است ونحوهء دستیابی مشتریانش به همبرگر .به نظر می رسد بنا به همین مطلب که ذکر آن  شد به جای تولید هر چه بهتر اجناس تولید شده به جای تمرکز روی ارائهء جنس بهتر به  فروش بر اساس محور مشتری مداری روی آوریم.واینکه به قول یکی از فروشندگان کوکا کولا جوری مشتری مداری کنیم که او به تعداد بیشتر وبا مراتب بیشتر جنس  ما را خریده وبیشتر پول پرداخت کنند.