اسلام دین بودن نیست

دانشمندان ونوابغ بشری بر روی هست ها ونیست ها به عنوان واقعیت های زندگی  انسانها تمرکز کرده اند و در نهایت تنها خدمتی که به بشر ارایه کرده اند اینست که با توجه به واقعیت های موجود مثبت نگر باشد تا از درون مشوش نبوده و بهتر مسایل زندگی اش را حل نماید البته نویسندگانی چون آنتونی رابینز هم هستند که عمل گرا بوده و میگوید(در کتاب موفقیت نامحدود در بیست روز) چون وارد باغی گردیدی که علف ها ی هرز آن را زشت کرده بودند برخیز وآنها را بکش تا درنهایت از باغ مصفا هم خودت لذت ببری هم دیگران.وقتی ما به قرآن عقیده داریم که انا لله وانا الیه را جعون(ما از پروردگاریم وبه سوی او باز میگردیم)این پدید آمدن وفنا شدن اگر بلا سویه باشد نمیتواند حکمت وجودی انسان پیروی قرآن باشد چون او می داند که خداوند فعل عبث انجام نمیدهد واگر بدتر از دوران پدید آمدن بمیرد او به مرگ کودکی مرده وبه قول علی علیه السلام اهم را که وجود وهویت خودش بوده به فالاهم تبدیل کرده که دوران قبل از رشد وترقی وبلوغ فکری بوده است بنابر این هدف از پیدایش آدمی رشد و ترقی او براساس عمل به قران به عنوان عهد الهی ای که به عهدهء هر مسلمانی است میباشد(البته پیروان واقعی قرآن) واین بدین معنی است که از بدو فهم وتفکر انسانی که حیات معنوی او شروع می شود تا پایان عمر یک مسلمان خود را موظف به انجام فرامین ونواهی قرآن دانسته وبه فرا خور ظرفیت وجهدش از این رشد وترقی برخوردار میشود که همان مرحلهء شدن میباشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.