کسانی که قرآن کریم را وحی الهی نمی دانند وآن را ساخته وپرداختهء خود پیامبر اکرم(ص)می دانند ؛می گویند چطور می شود که قرآن هنگامی که در مکه است و پیامبر اسلام در محدودیت است از نظر تعداد مسلمانان با سورهء حمد شروع می شود ولی در مدینه که اسلام در آن پا گرفته با سوره هایی همچون بقره مصادف شده وبه عقوبت معاندین می پردازد وحتی آیهء جهاد نازل می شود،دلیل این امر را می توان در نهج البلاغه آنهم در جایی که علی علیه السلام در مورد نحوه ء برخورد اسماءالهی با مردم می گوید یافت ؛او ابتدا با اسم رحمتش با مردم ومخلوقاتش برخورد می کند بعد با سایر اسماء الهی اش .
اگر به سخنان این عزیز گوش بدهید در اپیزود(فصل دوم،قسمت سوم،حال خوب،تنهایی واندوه)ریز مطالب مربوط به این گفتهء قرآن کریم به زبان محاوره ای بر می خوریم که در قرآن حکیم به اختصار آمده؛واستیعونی بالصبر(یعنی در مشکلات زندگی صبر کنید...)وهمینطور به این موضوع بر می خوریم ؛الاسلام هوالتسلیم(اسلام یعنی همان تسلیم بودن در برابر حق است).
هدف از بیان این مطالب اینست که از هر لحاظ برای درست تر عمل کردن بر مبنای حق واخلاقی بودن قرآن کریم وسنت رسول اکرم کامل وکافی است ،وبیان این مطلب از علی علیه السلام در نهج البلاغه که ایشان می فرماید؛مبادا دیگر امت ها بر شما پیشی بگیرند در عمل کردن به قرآن(مجید).
ممکن است برخی بر این باور باشند که کلام آن بزرگواران( احادیث وغیره)خارج از حوزهءتفکر انسانهای معمولی چون ماست ولی چنانکه دکتر علی شریعتی در کتاب هایش ذکر کرده اصلا هدف پیامبر این بوده که گذشتگان مارا به تفکر وادار کند با این مطالب که چه کسی رزق ما را می دهد ویا چه کسی حیوانات را مسخر دست ما انسانها کرده است و... وچنانکه علی شریعتی در کتابهایش از شیوهء وسنت علی علیه السلام نقل می کند آن بزرگوار از هم عصرانش شکوه میکند که چرا با دانش کاملی که او دارد وخود را امام مبین در نهج البلاغه می نامد ازاو دلایل امور مختلف را سوال نمی کنند وآنحضرت بارها فرموده ؛ازمن سوال کنید قبل از آنکه مرا در میان خود نیابید،ودر نهج البلاغه می فرماید؛پشت هر عمل من عقلانیتی وجود دارد واز مردمان آن عصر می خواهد تا از او سوال کنند تا دلایل آن را به آنها بگوید.