در اصول کافی بخشی که مرتبط است با کفر به این اشاره شده که اگر شخصی حرفی بی ربط هم زد کافر است مثلا به سنگریزه ای بگوید پرکاه ویا به پر کاه بگوید سنگریزه ودلیل این امر میتواند این باشد که فقط نظر صاءب است که عقیده ای درست را به دنبال دارد وبدنبال آن عمل صالح را.کسی که دچار خطای دید است حرف بی ربط می زند وعقیدهء درستی هم ندارد .چرا که فهم مدعا نکرده تا به تجربه ای درست که در بینش دینی از آن به عقیده یاد شده برسد.به عنوان مثال اگر این امر را در علوم تجربی بخواهم بیان کنم آزمایش مایعات در لولهء مویین را می توان مثال زد،کسانی که این آزمایش را انجام داده اند می دانند برای اندازه گیری دقیق مایع باید به طور مستقیم به لولهء مدرج نگاه کنند در غیر این صورت دچار اشتباه شده و آزمایششان درست نخواهد بود.
به نام خداوند بخشندهء مهربان
درود بر شما دوست عزیز
امیدوارم در نوشته هایی که از این به بعد به رشتهء تحریر در می آید،بتوانم دست کم جملاتی هر چند کوتاه،ولی مورد نظر شما را فراهم آورم
به نظر میرسد اگر علمی بیش از قوهء تعقل فرد باشد،چون بر جهل و نادانی او از علم کسب شده به دلیل عدم درک معنا استوار است،خود به نوعی جهل مرکب می باشد و مصداق این شعر معروف فارسی:آنکه نداند که نداند اندر جهل مرکب ابددهر بماند.ولی حال اگر علمی کمتر از قدرت تعقل فردی باشد این به این معنا است که شخص حرفی می زند که هیچگونه علمی به آن ندارد که در واقع عقل سلیم چنین شخصی را جاهل یا نادان به ما می شناساند.بنا به مندرجات پیشین معلوم میگردد فقط علمی عالم آن علم را سود می بخشاید که به اندازهء قدرت تعقل او باشد به همین منظور وبرای شناخت بیشتر معنا ومفهوم مطالبی که به طور نظری و کتابخا نه ای مطالعه میکنیم مطالبی را انتخاب می کنم وبه نظرتان می رسانم امیدوارم مورد توجهتان قرار گیرد.