نقل داستان لوطی ومیمون دربیان مطلب میترا معتمدی

او  به تمثیلی روی آورده(در قسمت دوم)نوشته اش که گویا بشر دارای هیچ اختیاری برای پذیرش اعتقادی اش دارا نمی باشد به عنوان مثال از داستان میمون ولوطی یاد میکند درحالی که در قرآن آمده؛لا اکراه فی الدین(هیچ اکراهی برای پذیرش دین نیست) ودر جایی دیگر میفرماید ؛آنان منت می گذارند که ما ایمان آورده ایم به ایشان بگو که اگر قرار بر منت  گذاشتن باشد خداوند باید منت بگذارد که آنها را از موءمنین قرار داده است ویا در سورهء کافرون بیان میکند رو به کفار که دین شما برای خودتان ودین ما هم برای خودمان ،این بزرگوار گویی بدون مطالعه ء موضوعی که نقد می کند وتنها به دلیل مشاهدهء بدکرداری گروهی از دین ورزان شمشیر قلم در نفی دین کشیده است.واگر معیار را عمل  قرار دهیم چنانکه امام متقین می فرماید موءمن  حرفش بیشتر از عملش نیست ودرستی گفتارش راعملش تاءیید می کند،چه بسا آنانکه ایشان از نو اندیشان دینی فرض کرده اند اصلا دیندار هم نبوده اند.

نقدی بر قسمتی از کتاب روز هشتم هفته

میترا معتمدی در این نوشتار آورده جز انسان و آدمی کمکی برای نسل بشر نیست واین ابناء آدمی است که به درد همنوعانش می خورد ولا غیر،در ادبیات سخنی داریم بر این عنوان؛کوری عصا کش کور دگر شد.ومنظورش اینست که گرفتار و نجات دهنده هردو ناتوان هستند،ابناء بشری که ایشون از اون صحبت به عمل می آورند طبق آماری از بانک جهانی بیش از یک میلیارد از مردم دنیا در آمدی ندارند و... یعنی به قول ایشون در بدهی ترین امور زیستی ازفقر کامل رنج می برند خود پر واضح است که وقتی دل آدمی از هر سو رانده شد متوجه ء پروردگارش می گردد واز او استمداد وکمک می طلبد ولو در حد به خلوت رفتن به یک اتاق به تنهایی باشد.(به قول ایشون)اصلا در روایتی آمده یکی خدمت امام باقر یا امام صادق علیه السلام رسید وفرمود خدایی که می گویی به من نشانش بده ،امام از شغل او پرسید گفت ملوانم  امام پرسید تا حالا شده در حال غرق شدن کشتی باشی ومرگ جان تورا تهدید کند ،آن فرد گفت بله ،امام فرمود در آن لحظه ای که مرگ تو را تهدید میکرد ،آیا از کسی تمنای نجات می کردی ،آن ملوان فرمود آری و امام فرمود همان خدایت بوده است.وحتی به  عنوان قضیه ء عکس بنا به علم جبر(یعنی با رد نقیض به اثبات درست بودن موضوعی رسیدن) درقرآن آمده انسان وقتی خودش را بی نیاز دید  استکبار ورزید وطغیان کرد.

دربارهء اشکال میترا معتمدی به نو اندیشان دینی ومذهبی

او میگوید آیا کار دکتر علی شریعتی و جلال آل احمد درست بود که با ریویزسیون مذهبی ما را به چاهی انداخت که تازه داریم خارج شدن از آن را یاد می گیریم وحالا کسانی هستند که دارند چاه دومی را می کنند وایشان همان نو اندیشان دینی هستند.من از او این سخن  را به ودیعه می گیرم که مذهب نوعی فهم دین است ودین آنچیزی است که خداوند به راستی از انسانها مطالبه کرده ومی خواهد،با این وجود تشریح احادیث توسط  اینجانب فقط وفقط به این دلیل بوده که ما بافهمی که امام شیعیان از دین داشت آشنا شویم وآنرا سر لوحهء زندگیمان قرار دهیم وچنانکه دریکی از کتب دکتر علی شریعتی آمده حوادث واشخاص تاریخی را با همان  موقعیت زمانشان بشناسیم ولا غیر.سخن بر گرفته از میترا معتمدی در کتاب روز هشتم هفته آمده است.

توضیحی بر یک شبهه

در کتاب گویای روز هشتم هفته با گوینده گی ناصر زراعتی  آمده است  که تولید دین اسلام تنها یک کالا بوده آن هم وحدانیت  پروردگار  عالمیان است وگرویدن به اوست ،در جواب فقط این سخن از بروس لی را بیان می کنم که او گفته من از مبارزی نمی ترسم که 1000 فن بلد وهر کدام رافقط چند بار تکرار کرده ویاد گرفته است ،بلکه از مبارزی واهمه دارم که یک فن را 1000 بار تمرین کرده باشد،هرچند فقط یک فن را بلد باشد.

معنی اهم فالاهم در کلام علی علیه السلام

این کلام امام معصوم به معنی انجام دادن هر کاری در جا ومحل ومکان خاص خودش می باشد که مفهوم عدل نیز در سخن ایشان در نهج البلاغه نیز همین می باشد یعنی قرار دادن هر چیز در جای خودش.از نمونهء معنی این جمله می توان به این مفهوم رسید که واجب را نگذارید وعمل مستحبی انجام دهید.