بررسی دمیده شدن روح در کا لبد آدم ابو البشر

درمورد دمیده شدن روح در کالبد آدم ابو البشر وسوالی بر این عبارت که؛منظور از روح خدا که در انسان دمیده شده چیست؟ در گوگل که جستجو کنیم  در آنجا به دو آیهء 29 سورهء حجر و آیهء85 سورهء اسراء اشاره شده که اولین آیه به این معناست؛از روح خود در آن دمیدم ودر دومین ایه این چنین آمده؛از تو دربارهء روح سوال میکنند،بگو روح تحت امر پروردگار من است و از هردو آیه اینطور استنباط شده که چون  نمی شود خداوند قسمتی از خودش را در انسان قرار دهد(چون در اینصورت قسمت شده ودر خالق هیچ نقصی بدین معنا وجود ندارد)پس لا جرا این گفته ء قرآن مبین اینست که به امر پروردگار در آدمی ظرفیت هایی  برای پیشرفت گذاشته شده، واما موریس مترلینگ در کتاب مغز کوچک و دنیای بزگ یکی از چهار راز مگو را که در بارهء همین موضوع است این طور بیان میکند که در زمان مرگ روح که از جانب پروردگار است به او بر میگردد و جسم که زمینی است به  دل خاک .راز مگوی اهل باطن وقتی درست است که ازآن  برداشته شدن اختیار منظور نباشد که در غیر اینصورت به ذهن ضرب المثل معروف را متبادر میکند که میگوید؛نه سبویی شکسته،نه روغنی ریخته ولی درست ترین حرفی که در این باره میتوان گفت اینست که پروردگار بنا به جملهء لا حول ولا قوه الی بالله وبنا به اسماء الهی یا حی یا قیومش شروع به افرینش انسان کرده ودر انتهاء عمر هم بنا بر یحیی و یمیت دیگر اسماءالهی  مرگ انسانی فرا میرسدالبته  چنانکه در سورهء مبارکهء یس آمده :همینکه میل به آفرینش چیزی بکند بگوید باش آن چیز بود میشود.

حکمت وجوب برخی اعمال و ترک برخی اعمال دیگر

شخصی می گفت کاش خدا از گناه شیطان در میگذشت تا این همه افراد از جانب او به جهنم نمی رفتند،اصلا براستی فکر کرده اید که چرا این همه بر کار خیر تاکید شده یا بر ترک گناه ترغیب گردیده و چرا در دنیای ما بر اساس خیر و شر جنگ ها صورت می گیرد و خون ها ریخته می شود؟!جواب میتواند این باشد که کنندهء آن خیر یا شر معلوم گردد به این معنا که آیا اشخاص جزء صلحا هستند(وپر واضح است که در اینباره باید زحمت کشیده شود)یا جزء پیروان شیطان .و این گفتهء علماء دینی که گفته اند ما به عمل شفارش شده ایم نه به نتیجه خود مبین همین موضوع می باشد.

بررسی یک روایت در مورد مجا لست با پیران

در روایتی است که برکت در همنشینی با پیران است،در این مورد باید این موضوع را  مد نظر داشت که نه هر پیری بلکه آنکس که عمر خود را در راه انجام وظایف دینی گذرانده باشد در غیر اینصورت ممکن است شخص با زیچهء پیری قرار بگیرد که تمام قوای خود را در بهره بردن از دنیا به مفهوم مذموم دینی اش  گذرانده باشد .در زمانهء ما در کشورهای پیشرفته می بینیم  افراد که پیر می شوند توسط مدد کاران اجتماعی  رسیده گی می شوند ،آیا جای سوال نیست که در این صورت(بنا به این روایت)پس چه فرقی بین فردی که با اینگونه پیران همنشینی میکند با مددکاران اجتماعی.