قسمت‌هایی مفید ازمصاحبهء مایک لیتمن با جان برلی

یک ساختار ایجاد کنید که بدون اینکه لازم باشد پس از اتمام پولتان دوباره کار کنید تا پول دربیاورید اون ساختار برای شما وخرج زندگی ومعاشتان درآمدزایی داشته باشد.

حتما سیستم اعتقادی خودتان را بررسی کنید،اگر اعتقاد داشته باشید کسانیکه پولدار هستند بد هستند ویا پول چیز بدی است،در عمل برای کسب ثروت دچار مشکل می شوید،زیرا سخت است در راهی که بد است بروید(چرا که اشتیاق برای پولدار شدن مهم است.).

باید از خود بپرسید،سیستم اعتقادی من چیه؟وچطور باید پولی که در می آورم را بپذیرم،چطور باید درسرمایه گذاری‌های  کارهای غیر مجاز انجام ندهم تا متضرر نشوم.؟

لازم است افراد بفهمند از لحاظ پولی در کجا قرار دارند وباید بپذیرند که خود(عمدی ویا سهوی) دربارهء وضع مالی‌شان مسئول هستند.وباید با خود صادق وراستگو باشید.

وقتی ذهنیت خود را تغییر دادید وارد عمل شوید.در زندگی مالی قدم اول پذیرش  مسئولیت زندگی مالیتان می باشد.

در صرفه جویی وبعد سرمایه گذاری سطوح زیر وجود دارد؛

سطح اول؛افراد ناموجود؛یعنی کسانیکه مثل شتر مرغ سرشان را زیر برف کرده اند وهیچ سرمایه گذاری ای نمی کنند.

سطح دوم؛قرض گیرها(می خواهد به طور مداوم یک کارت اعتباری جدید بگیرند ویا از بانک وام بگیرند وبه طور مداوم از سیستم اعتباری استفاده می کنند ونمی دانند که بالاخره باید یک روز بدهی هایشان را تصویه کنند.در این گروه از مردم  هرچه در می آورند +مقدار زیادی افزون برآن خرج می کنند.

نقدی بر کتاب صوتی مدرس میلیونر اثرآندرو حالام

این نویسنده برای کسانی که شغل معمولی ای دارند ابتدا توصیه می کند که از هزینه هایشان بکاهند وصرفه جویی  کنند وسپس با روش اثر مرکب که نام جدید ربا دادن است بر ثروت خود بیافزایند  ودر نهایت در مبحث سرمایه گذاری می گوید اوراق قرضه دولتی را بخرید و...

متاسفانه این کتاب وعمل به آن  بدرد ایران نمی خورد،چرا که کمر خانواده ها زیر خرج خانواده خم شده وبیش از این صرفه جویی نمی توانند بکنند ودر مورد اثر مرکب که نام جدیدی بر ربا خواری است باید گفت اخلاقی ودینی نیست ودر مورد اوراق قرضه دولتی هم باید گفت که دولت ما خود با کسری ردیف بودجه یا بی پولی دست به گریبان است به طوری که از صندوق  تاءمین اجتماعی وام های کلان می گیرد وبه جای آن شرکت‌های زیان‌ده رابه تامین اجتماعی  واگذار می کند ومن در تعجبم که چگونه کتابی به این مزخرفی را روی یوتیوب برای گوش دادن عموم می گذارند.

از هیچ به ثروت برسید ازسیاوش پاکزاد

دیدگاه وباورهای نادرستی نسبت به پول دارید(به دلیل مسائل تربیتی ومحیطی که درآن پرورش یافته اید)آنرا اصلاح کرده وعوض کنید.

۶۸٪ از فوق ثروتمندان دنیا که بالای ۳۰ میلیون دلار درآمد دارند،خودشان این پول را ساخته اند.

معادله‌ء ذهنی ای که اشتباه هم هست واکثر قریب به اتفاق افراد جامعهء بشری به آن دچارند اینست که؛پول=حقوقی که از شغلت در می آوری.

مهمترین ثروتی که داریم زمان است.

پول به اندازهء ارزشی که داری به ات می رسه وآنان که ارزش تو را می‌فهمند بازارند.(بازار یعنی تمامی  جامعه ای که در آن زندگی می کنی.)این معادله ء ذهنی درست درجامعهء سرمایه داری امروزی است.

چطور می توانی ارزشت را برای بازار بالا ببری؟قدم اول؛یک مشکل را حل کن(اگر همیشه دنبال پول بوده ای اشتباه کرده ای،اگر پول می خواهی مشکلات را حل کن،از حل مشکل شروع کن وبه بازار گوش بده،ببین  چه مشکلی است  که می توانی حل اش بکنی وآیا ارزشش را دارد یا نه.قدم دوم؛راه حل گسترش پذیر بساز(بدین معنا که برای تعداد بیشتری از افراد در دسترس وقابل استفاده باشد.).قدم سوم؛خودکار سازی کارهاست(بدین معنا که صفر تا صد یک کار را خو دت انجام نده شاید فکر بکنی که از توبهتر کسی نمی تواند آن کار راتمام وکمال انجام  دهد ولی اینطور نیست وهستندکسانی که برخی ویا همهء کار را از شما بهتر انجام می دهند.

دربارهء داروین از کانال آوای فلسفه

چرا زیست شناسان قبل از داروین تکامل راکشف نکرده بودند؟زیرا پیش فرض غلط در نگاه به جهان مانع کشف حقیقت می شوند وپیش فرض دانشمندان قبل از داروین از کتاب مقدس  مسیحیان بوده است که  می گوید خدا همه چیز را با بهترین وکامل ترین شکلش بوجود آورده است.

کتاب مشهورداروین به نام؛اصل انواع از راه انتخاب طبیعی،نام داشت ودارد.

در این کتاب دو تئوری دنبال می شود؛تئوری اول:تمامی جانوران وگیاهان امروز از گونه های قدیمی‌تر وابتدایی تری هستند که تکامل وفرگشت پیدا کرده اند.

تئوری دوم؛تکامل یافرگشت نتیجهء فرآیند انتخاب طبیعی است.(که در اینجا برهان نظم را زیر سوءال می برد که هر نظمی ناظمی دارد واین جهان دارای نظم است وناظمش خداست.).هزاران هزار انسان وحیوان در چنگال طبیعت ازبین رفتند تا جهان تحت تاثیر انتخاب طبیعی به حالت کنونی اش برسد.

داروین فهمیده بود در جهان هیچ چیزی از بین نمی رود بلکه از گونه ای به گونه دیگری تغییر می کند.ودر انتخاب طبیعی موجوداتی پیروز می شوند که توانایی بالاتری برای تطبیق با محیط داشته باشند.

واینکه؛تغییرات بسیار کوچک،در دوران طولانی زمان،می توانند اثرات بزرگی را بوجود آورند

دنبالهء مطلب قبلی

ویت گنشتاین می گوید؛اینکه شما قادر نیستید هنر را تعریف کنید الزاما بدین معنی نیست که نمی دانید هنر چیست.اگر قادر به رد تعاریفی که از هنر می شود هستید،پس می دانید هنر چیست.زیرا در حوزهء ذهن می دانی هنر چیست ولی در حوزهء زبان نمی توانی تعریفی برای آن بیان کنید.

جستجوی فلسفی برای کشف این تعاریف پنهان در واقع دویدن به دنبال چیزی است که دائم از ذهن گریزانست.به مانند کسی که دنبال سایهء خودش می دود ومی خواهد از آن سبقت بگیرد.

هنر به مانند شباهت های خانوادگی بین اعضاء خانواده است که در حوزهء ذهن قابل درک است ولی در حوزهء زبان قادر به بیان آن نیستیم.

ماهیت مرموز وپنهان هنر فقط یک توهم فلسفی است اینکه نمی توانیم تعریفی ازهنر داشته باشیم به معنی دقیق معنایش این نیست که درکی از هنر نداریم بلکه و اقعیت اینست که اصلا تعریف مشخص ودقیقا از هنر وجود ندارد.(ویت گنشتاین).