موریس مترلینگ در کتاب مغز کوچک ودنیای بزرگ در قسمت دنیای دیوانگان می گوید؛اگر کسی به کرهء ماه برود و از آنجا کرهء خا کی ما را رصد کند می گوید مردم زمین عجب دیوانه هایی هستند عمومشان صبح تا شب می دوند وراه میروند وشب زیر یک کرباس می خوابند و علمایشان برای هم داستان تعریف میکنند واصلا به فکر این نیستند که کرهء زمینشان در حال نابود شدن است تا از این اضمحلال جلوگیری کنند.و در جایی نوشته شده پود بزرگان بشریت که تمدن بشری مدیون آنهاست همه برای مدتی تنها زندگی کرده اند؛مثل زرتشت و حضرت محمد و ...اما واقعیت اینست که پس از کمی دوری از روز مرگی های زندگی واگر به عبادت هم مشغول باشی پی می بری هیچ چیز ارزش آن را ندارد که با داشتن آن بر هم نوعانت بزرگی بفروشی و صفت کبر که از بزرگترین رذایل اخلاقی است از وجود آدمی رخت می بندد وچه زیبا امیرالمومنین فرموده؛چه جای کبر برای آدمی است در حالی که درابتدا نطفه ای پست ودر انتها مرداری گندیده است.
در تاریخ صدر اسلام چنین آمده ؛شخصی هنگام عبور پیامبر و اصحا بش بر روی آنان زباله که گاهی ذغال آتشین هم در آن بود می ریخت پس از مدتی که به این کار مبادرت میکرد روزی غیبت داشت حضرت از احوال او پرسید گفتند مریض شده حضرت به عیادت او رفت او که متعجب شده بود پس از پرسمانی از آن حضرت به او و رسالتش ایمان آورد .دلیل رحمه للعالمین بودن حضرتش همین سختی ای بوده که به جان می خریده تا افراد را مسلمان کند واین از ناحیهءاحتیاج ویا نیاز به مرید و پیرو نبوده چرا که قرآن به آن حضرت میگوید؛ای پیامبر این قدر برای هدایت مردم خودت را به سختی وناراحتی نینداز بلکه فقط؛بشیرا ونذیرا(بشارت بده و نهی کن).
وقتی به قول دکتر شریعتی در کتاب اسلام شنا سی اش اسلام را الاسلام هو التسلیم یا فتیم،دیگر دلیل وحجت عقلی برای آیه های قرآن چندان ضروری به نظر نمی رسد ،چرا که با همان حجت عقلی کل وحی را قبول کرده ایم.بنا بر این در اینجاست که آیه به معنی نشانه نمود پیدا میکند بدین معنی که هر عملی را قرآن تایید میکند برای رهروی صراط مستقیم فریضهء واجب است وهر عملی که قرآن آن را نهی میکند بر هر فرد مسلمان حرام می باشد.برتری این مطلب بر قا یلان به اقامهء حجت عقلی برای آیه های قرآن همانند برتری عمل به قرآن برصحبت کردن از این کتاب شریف می باشد.(که دربارهء آن شاعر ایرانی می گوید؛صد سخن چون نیم کردار نیست.).
باید فضل و بخشش و نظر لطف پروردگار رادرسختی های پیش آمده در زندگی جستجو کرد(البته نه مشکلاتی که خودمان بر اثر کوتاهی برای خود فراهم می آوریم) به عبارت بهتر درست موقع نزول سختی محل طلب حا جت های دیگر ما(به غیر از رفع آن سختی)می باشد،این روایت علی علیه السلام هم مبین همین موضوع است که می فرماید؛هر گاه پروردگار نظر لطفی به بنده اش می کند،برای او سختی ای پیش می آورد.