دربارهء داروین از کانال آوای فلسفه

چرا زیست شناسان قبل از داروین تکامل راکشف نکرده بودند؟زیرا پیش فرض غلط در نگاه به جهان مانع کشف حقیقت می شوند وپیش فرض دانشمندان قبل از داروین از کتاب مقدس  مسیحیان بوده است که  می گوید خدا همه چیز را با بهترین وکامل ترین شکلش بوجود آورده است.

کتاب مشهورداروین به نام؛اصل انواع از راه انتخاب طبیعی،نام داشت ودارد.

در این کتاب دو تئوری دنبال می شود؛تئوری اول:تمامی جانوران وگیاهان امروز از گونه های قدیمی‌تر وابتدایی تری هستند که تکامل وفرگشت پیدا کرده اند.

تئوری دوم؛تکامل یافرگشت نتیجهء فرآیند انتخاب طبیعی است.(که در اینجا برهان نظم را زیر سوءال می برد که هر نظمی ناظمی دارد واین جهان دارای نظم است وناظمش خداست.).هزاران هزار انسان وحیوان در چنگال طبیعت ازبین رفتند تا جهان تحت تاثیر انتخاب طبیعی به حالت کنونی اش برسد.

داروین فهمیده بود در جهان هیچ چیزی از بین نمی رود بلکه از گونه ای به گونه دیگری تغییر می کند.ودر انتخاب طبیعی موجوداتی پیروز می شوند که توانایی بالاتری برای تطبیق با محیط داشته باشند.

واینکه؛تغییرات بسیار کوچک،در دوران طولانی زمان،می توانند اثرات بزرگی را بوجود آورند

دنبالهء مطلب قبلی

ویت گنشتاین می گوید؛اینکه شما قادر نیستید هنر را تعریف کنید الزاما بدین معنی نیست که نمی دانید هنر چیست.اگر قادر به رد تعاریفی که از هنر می شود هستید،پس می دانید هنر چیست.زیرا در حوزهء ذهن می دانی هنر چیست ولی در حوزهء زبان نمی توانی تعریفی برای آن بیان کنید.

جستجوی فلسفی برای کشف این تعاریف پنهان در واقع دویدن به دنبال چیزی است که دائم از ذهن گریزانست.به مانند کسی که دنبال سایهء خودش می دود ومی خواهد از آن سبقت بگیرد.

هنر به مانند شباهت های خانوادگی بین اعضاء خانواده است که در حوزهء ذهن قابل درک است ولی در حوزهء زبان قادر به بیان آن نیستیم.

ماهیت مرموز وپنهان هنر فقط یک توهم فلسفی است اینکه نمی توانیم تعریفی ازهنر داشته باشیم به معنی دقیق معنایش این نیست که درکی از هنر نداریم بلکه و اقعیت اینست که اصلا تعریف مشخص ودقیقا از هنر وجود ندارد.(ویت گنشتاین).

دربارهء ویت گنشتاین وتعریف او از اینکه هنر چیست به نقل از کانال آوای فلسفه

هر تعریفی که از هنرداده شود جامعیت نداشته وکامل نیست،زیرا در آثار هنرمندان نغز آن هم مشاهده می شود.

درابتدا ویت گنشتاین در رساله منطقی فلسفی خود نوشته است که برای تعریف هر پدیده ای باید شروط لازم وکافی آنرا مشخص  وشناسایی کرد به عنوان مثال شرط لازم در مربع داشتن ۴ ضلع می باشد ولی شرط کافی در مربع داشتن ۴زاویهء قائمه نیز هست.بنابر این اگر شرط لازم وکافی برای چیزی نبود آن چیز بی معناست ونمی توان دربارهء آن صحبت کرد،

بعد ها در اواخر کار ویت گنشتاین در کتاب پژوهش های فلسفی او به این امر اشاره دارد که؛معنای پدیده های مفهومی ناشی از تعاریف نیستند،بلکه ناشی از کاربردهای زبانی آن واژه ها هستند،ارائه یک تعریف دقیق وجامع وکامل برای پدیده های مفهومی  مثل عشق  هنر وعدالت  و شجاعت وزیبایی اصولا مقدور نیست،اما این دال بر بی معنایی آنها نیست.

ماهیت شکل گیری زبان اینچنین بوده است که پدیده های مفهومی در ابتدا بر اساس تعاریف مشخصی بوجود نیامده اند،که حالا ما بخواهیم بدنبال آن بگردیم،خلاف پدیده های طبیعی مثل کوه وصحرا و... که به طور طبیعی ومستقل از زبان ومعنای آن وجود دارند.

به نقل از آوای فلسفه در رابطه با فلسفهء دیوید هیوم

به آنچه در دایره ءتجربهء تو برای همیشه نیست،به عنوان باوراعتقاد پیدا نکن.ماوراء تجربه های انسان هیچ چیز واقعه ای وجود ندارد.آنچه بوسیله ءحواس میفهمم می پذیرم وسایر چیزها را مورد تردید قرار می دهم.تمام آنچه که در کتاب‌ها می خوانیم برای پذیرفتن آن باید یا استدلال نظری ومنطقی پشت آن باشدویا استدلال استقرا ء ای و تجربی واگر اینطور نبود ،آن کتاب سفسطه است وباید آنرا دور انداخت.

تجربه ویا یادآوری تجربه هردو واقعیت دارند ،مثل سوختن دست با آتش ویا به خاطر آوردن آن.

در کتاب‌های نوشته شده،گاهی شخص نویسنده تصورات خودش رابا واقعیت اشتباه می‌کند و باید گفت او به نوعی بیماری روانی به نام اسکیزوفرنی مبتلا است.

هیوم می گفت؛خدا را باور ندارم(منظور خداوند دین مسیح کلیسایی است)چون تجربه ای این چنین ای ندارم،ولی به نبود خدا هم یقین ندارم،چون نمیتوانم آنرا تجربه کنم.

او می گفت؛اینکه اتفاقی در پی اتفاق دیگری بیافتد(حتی به تناوب) دلیل کافی برای رابطهء علت ومعلولی آن اتفاق نیست.

به گفتهء هیوم ریشه اخلاق در عقل نیست بلکه در احساسات وعواطف است.

چطور در ۷ گام ساده استرس روزانه را کنترل کنیم؟از آیدین نامدار

گام اول؛منبع تولید استرس رابشناسید.

گام دوم؛در مورد استرس‌هایی که دارید با خود گفتگوی مثبتی داشته باشید،(با این کار گفتگوی  منفی کنسل می شود.).

۳.نوشتن مشکلاتتان را به صورت مکتوب هرگز فراموش نکنید.

۴.نگاهتان را خالص کنید(بدین معنی که احساسی اش نکنید و فقط به جنبهء عقلایی برای حل واقعیتی که رخ داده توجه کنید).

۵.در موضوع پیش آمده از راءی ونظری که دیگران در مورد تو خواهند داشت عبور کنید وبه آن توجه ای نداشته باشید واصلا برای دیگران زندگی نکنید.

۶.به آیندهء بهتر همیشه چشم داشته باشید.

۷.در برابر واقعیات زندگی تسلیم باشید و  رها(که همان ایمان داشتن در زندگی است).