نویسنده اعتقاد دارد،1.موفقیت شغلی رضایت درونی می آورد دروغی بیش نیست که تحویل جوانان میشود 2.این گفته نیز دروغ است که خودت خودتو میتوانی خوشبخت یا خوشحال کنی و سفر زندگی سفر یک نفرهء هرکسی است 3.دراین عصر خیلی دستاوردها مهم شده است
او در پاسخ به اینکه چگونه میتوان از زندگی لذت برد ،لذت بردن از زندگی را بر پایه های زیر استوار می بیند؛
1.تعیین رسالتتان در زندگی و بر اساس آن فعالیت کردن نه تنها انتخاب شغل وانجام دادن کار
2.ازدواج حداکثری(یعنی ازدواجی از روی عشق واقعی که حتما با گذشت هم همراه باشد)
3.به زندگی فکری ات اهمیت بدهی واز لحاظ فکری زنده باشی وفعال
4.کار عام المنفعه انجام دادن
در این کتاب نویسنده به این اشاره دارد که سیاستگذاران در هر بخشی(سیاست،اقتصادو...)برای مشکلات دید تحلیلی دارند وبه سبب همین کار پول می گیرند یا به عبارتی پول نمی گیرند که مشکلی را حل کنند چراکه در صورت دوم دستمزدشان در گروی درستی راه حلی خواهد بود که ارائه می دهند و در صورت اول از اشتباه تحلیلی که میکنند هیچی متضرر نمیشوند ودلیل انتخاب این نام برای کتاب هم همین میباشد.اوبه مراجعین به خودش برای کسانی که اهداف جهان شمول دارند این سه موضوع را بیان میکند؛1.هیچوقت درگیر فضیلت فروشی نشو(یا به زبان ما ریا نکن)
2.رانت خواری نکن
3.یک کسب وکار راه اندازی کنید وخطر کرده وریسک کنید وهنگامی که ثروتمند شدید در نهایت بخشش مقداری از آن را به دیگران ببخشید
نویسندهء کتاب جامعهء کوتاه مدت را در برابر جامعهء اروپایی به کار میبرد ومنظور او ازبیان این جمله عنوان کردن این مطلب است که جامعه ایران به خاطر قانونمند نبودن آن اگر در آن تغییرات اساسی هم صورت بگیرد این امر کوتاه مدت خواهد بود وبر این نظریهء خود سه دلیل می آورد؛
1.مشخص نبودن جانشینی حاکمان در زمان حیات ایشان
2.بی ارزشی جان ومال مردم کشور
3.نبود انباشت سرمایه به دلیل عدم امنیت آن در داخل کشور
نویسندهء کتاب مدعی است به دلیل دلایل بالا این چرخه که بعدا به آن اشاره میکنم به طور متناوب در کشور ما روی داده است؛
حکومت استبدادی که سقوط میکند و آشوب به وجود آمده ازآن و دوباره استقرار حکومت استبدادی دیگر
هدف از نگارش این کتاب کمک به بالا بردن درک متقابل از عقاید ونظریات دیگران به خصوص در زمینهء دین وسیاست(روانشناسی اخلاق) است.نویسندهء کتاب عقیده دارد که اخلاق ملقمه ای از سرشت فطری ونیز اکتسابی انسان است که به شهود اخلاقی آن را تعبیر میکند و اعتقاد دارد که برهان واستدلال به دنبال آن می آید به مانند سخنگوی یک دولت که ابتدا دولت تصمیم گیری میکند وسپس سخنگو دولت آن را در برابر جامعه توجیه عقلایی میکند .
معیارها وپایه واساس همهء عقاید اخلاقی که بادانستن آنها درک متقابل ما از عقاید دیگران بالا میرود؛
1.دوگانهء ضرر نرساندن به دیگران ورعایت انصاف ودوری از تقلب (که از نیاز فطری انسان برای حفظ و صیانت از فرزندانش در برابر چالش های زندگی نشاءت گرفته است)
2.دوگانهء وفاداری وخیانت(که از نیاز انسان به اتحاد با گروه برمیخیزد)
3.دوگانهء احترام به سلسله مراتب وبی احترامی به سلسله مراتب(که از نیاز به داشتن روابط مفید با دیگر اعضای گروه خصوصا بزرگ هر گروه به دلیل در دست داشتن قدرت ومکنت بیشتری است که آن را ایجاب میکند) 4.دوگانهء پاکی وفساد(که از نیازبه مواد غذایی سالم ومحافظت خود در برابر بیماری ها وفساد مواد غذایی نشاءت میگیرد) 5.دوگانهء آزادی و سرکوب(که نیاز حفظ حیطهء شخصی در گروه وبرخورد با فرد متجاوز به آن سر چشمه می گیرد)
عوامل زیر در ایجاد افسردگی دخیل اند؛
1.کارکردن وپرداختن به کاری که خالی از معناست(بدین معنی که فقط برای کارفرمای فرد حضور به موقع مطرح باشد ودر اینباره بین افراد ونحوهءانجام کار فرقی نباشد.)
2.تنهایی موجب افسردگی است
3.تعرض جنسی وعاطفی در کودکی فرد را در بزرگسالی دچار افسردگی میکند
4.قطع ارتباط وعدم حضور در طبیعت
5.جایگاه اجتماعی پایین
6.نداشتن امنیت شغلی
7.عدم اعتقاد وباور به اینکه پول و ثروت خوشبختی نمی آورد