آموزه هایی فراتر از زمان در باب ؛ثروت وحرص وشادی:
دانش مالی وموفقیت در آن به مانند سایر علوم طبیعی به عنوان مثال پزشکی وزمین شناسی ویا نجوم و... نیست که با دانستن قوانینی در ماقبل یک پدیده بتوان پی به وجود آن برد،بلکه آن مهارتی نرم است چرا که طرف حساب آن انسانها هستند وهمیشه این چنین نیست که هر که ثروتمند است تلاش زیادی کرده باشد ویا هر که فقیر است تنبل وکاهل. بوده است.
دشوار ترین مهارتها در امور مالی تغییرندادن ملاک هاست،بدین معنی که حرص وطمع بر شما بعد از ثروتمند شدن غالب نگردد وباید اهل قناعت بود.
سرمایه داری نوین در دو چیز تخصص دارد؛۱.تولید ثروت و۲.تولید حسادت.
زندگی اقتصادی بدون قناعت لطفی ندارد.
ثروت سرشار وارن بافت در بازار بورس سهام تنها نتیجهء مهارتهای او نبوده بلکه علاوه برمهارتش در این کار سن زیادی هم در این کار صرف کرده است(حدود ۷۵ سال).
اشتهای برای بدست آوردن بیشتر پشیمانی به بار می آورد. چرا که دست بالای دست بسیار است.
در آمد پول وحفظ آن دو مقوله متفاوت است واگر بخواهم موفقیت مالی را در یک کلمه بیان کنم باید برای آن از کلمهء بقاء استفاده کنم.
امکان خطا که اغلب حاشیهء امن نامیده میشود،یعنی بالا بردن احتمال موفقیت در سطح معینی از خطر از طریق افزایش شانس بقاء.
واما محافظه کاری یعنی پرهیز ازسطح معینی از خطر.شکست امری طبیعی است.
ثروت یعنی دارایی های مالی که هنوز به چشم دیده نمی شود.به عبارت دیگر ثروت یعنی باقی مانده درآمدی که خرج نکرده اید.
هنگامی که به فعالیت برای کسب ثروت مشغول می شوید،هدفتان این نباشد که کاملا معقول رفتار کنید،فقط همینکه مقداری معقول رفتار کنید کافی است.
سرمایه گزاران اغلب درپی بهینه کردن سرمایه گزاری خود نیستند،بلکه در پی این هستند که آرامش خواب شبشان را بر اثرسرمایه گزاری بد از دست ندهند و دچار پشیمانی نگردند.
مطالب بالا خلاصهای از موارد مهم این کتاب بود ولی ذکر این موضوع لازم وضروری است که آنچه ایده نوشتن این کتاب بوده که به گفتهء نویسنده همیشه شانس واقبال هم در امر ثروتمند شدن دخیل است باید این نکته را به این موضوع تغییردادن که تا خدا چه بخواهد ومشیت وتقدیر الهی چه باشد ،چرا که از دل شانس واقبال غیر ازقماردر نمی آید.
این کتاب سرشار از ماجراها ووقایع شخصی ای است که برای راوی داستان که همان ریچارد برانسون می باشد رخ داده واو بیشتر به بیوگرافی یا زندگینامه اش پرداخته واز آنجایی که سه چهارم آن را گوش کرده ام از طرف من توصیه نمیشود خواندن کل کتاب ومن در اینجا از تجربیاتی که در طی زندگی راوی به ما منتقل می خواهد بکند خلاصه ای طبق معمول تهیه کرده ام که در سطور بعدی به نظر خوانندگان گرامی خواهد رسید.
چهار حقیقت که در زندگی باید مورد توجه قرار بگیرد؛۱.ایمان داشتن به خودتان ۲.باور داشتن به اینکه همهء کارها شدنی است ۳.زندگی کردن باتمام انرژی برای رسیدن به اهداف زندگی ۴.تسلیم نا پذیری.
بهترین ومهمترین حرفی که شنیدم؛فقط انجام بده.
اگر می خواهید کاری را خوب انجام بدهید باید در ابتدا نقشه وبرنامه لازم را طرح کرده باشی.
اگر توی کارم خوش باشم،می دانم پول هم خودش خواهد آمد.ووقتی هدف فقط سود کردن باشه،موفقیت بلند مدت بدست نمی آید.واین همیشه آسان نیست.
جسور باشید اما قمار نکنید.من نه گفتن رابرای جواب قبول ندارم.همیشه بر سر حرفها و عده هایتان بمانید.وقتی می برید خوشحال باشید ووقتی می بازید پشیمان نشوید.روءیاهایتان هرچه هست پیگیرش باشید.باختن عادلانه نیست ولی زندگانی عادلانه است.چیزهایی که به سختی برایمان بدست می آیند ارزشمندتر هستند.
وقتی فقط یکبارداری که زندگی کنی ،باید حداکثر استفاده را از زندگی ببری.
هر یک از ما یک استعداد ویا مهارتی خاص داریم که باید آنرا بشناسیم وپرورش دهیم.این کتاب برای افرادی است که از زندگی چیزهای بیشتری می خواهند.
قدرتمند ترین نیرویی که زندگی مان را شکل می دهد،اینه که خودمان را مجبور به عمل کردن کنیم.(تعریف کارکردن نیز همینه؛از طرف وبلاگ نویس).
چه محرکی پشت همهء کارهائی که انجام می دهیم هست؟! جواب اینه که تصمیمات،وهر تصمیمی که می گیری آینده ات را رقم می زند.
باید مشخص کنی ،انتظار داری به چه نتیجه ای برسی؟
هیچکس به جز خودت آن حمایتی که لازم داری به تو نمی دهد.می خواهی چه نوع آدمی باشی،باید خودت پای تصمیما تت وایستی،این شرایط تو نیست که آینده ات را می سازد بلکه تصمیمات توست که آینده ات را می سازد.هر چقدر تجربه ات در تصمیم گیری بیشتر باشد ،بهتر می توانی تصمیم بگیری.تصمیم گیری خودش نوعی تلاش است.هیچوقت قبل از آنکه کاری در مورد تصمیمات انجام نداده ای دست از تصمیمات نکش.تصمیم بگیر از اتفاقات بد زندگی ات درس بگیری ،توی رویکردی (منظور نحوهء عملی کردن تصمیماتمان است؛از وبلاگ نویس)که در پیش می گیری انعطاف پذیر باش.
تازمانی که برای اعتقاداتتان می توانید دلیل فکری ویا عقلی بیاورید دلیلی ندارد که آن اعتقادتان را کنار بگذارید.وهمینطور روی نتایج اعتقادات وباورهایتان فکر کنید.،اگر تغییر کردن را طالب هستید،تعهد به عمل مبتنی برآن تغییر را بهعهده بگیر.ویکتور هوگو می گه؛هیچی درعالم واقع شکل نمی گیره مگر اینکه در قبل یک رویا بودهاست.
موضوع این قسمت از قرآن اینست که؛ هر فردی قاضی خودش است.
این موضوع بدین معناست که؛درستکار باش وگرنه وقتی که به قضاوت اعمال ورفتار خود می نشینی دچار پشیمانی می گردی.
به طور مثال وخیلی ملموس اکثر ما وقتی به گذشتهء خود می نگریم از برخی اشتباهات خوددرزندگی ابراز تاءسف کرده وگاهی ناراحت هم می شویم.وهمینطور است آن کتابی که پرستار استرالیایی در آن از مریض های رو به فوتش پرسیده که وقتی به گذشته خود می نگرید از چه اعمالی متاءسف بوده واگر عمر ی دوباره به شما داده میشد آن کار را نمی کردید ویا چگونه رفتاری را در این زندگی دوباره در پیش می گرفتید.
اینکه دروغگو کم حافظه است کاملا درست است بنا براین خودت باش.کسی که هدف ندارد مدام دور خودش می چرخد.
چالش درزندگی شخصیت قوی بوجود می آوردوهر عملی که دلایل قوی پشت انجام دادنش هست برای انجام دهندهءآن بسیار انگیزه بخش خواهد بود.
استقامت یعنی اینکه هیچ وقت تسلیم نمی شوید و عقب انداختن کارها یعنی شروع به کار کردن وعمل نمی کنید.واساس عقب اندازی کارها نشانهءترسیدن شما هم هست.برای حل مشکل اهمال کاری وعقب انداختن کارها ابتدا کارهای بزرگ را به مانند پازل به قطعات کوچکتر تقسیم کنید وبعد به انجام دادن کارهای لازم بپردازید.
عادت کنید.در زندگی نه به جلو نگاه کنید نه به عقب.
اعمال روزانه تان را به طور خلاصه بنویسیدبرای مثال هر نیم ساعت یکبار ودر یک هفته پشت سرهم این کار رابکنید.
اینکه بدانید پس از انجام کارهایتان ورسیدن به اهدافتان میخواهید به چه کسی ویا چه کسانی کمک کنید به شما در داشتن استقامت کمک میکند. آستانهء تحملتان را بالا می برد.بخشیدن خرد از دو طرف دهنده وگیرنده چیزی کم نمیکند وخردیک ویژگی خیلی کمیاب وارزشمند است وچیزی است که آنرا نمی توانید بخرید ویا در دورهای آن را بیاموزید.
تنها در خواستی که به موجب آن سلیمان نبی به سبب آن به همه چیز رسید حاجت خردمند شدن وخردمندی بود.خرد جزء منحصر به فردی از شخصیت است.