او میگوید:بارالها!آرامشی عطا فرما که بپذیرم ،آنچه را نمیتوانم تغییر دهم و شهامتی که تغییردهم آنچه را می توانم و دانشی که درک کنم تفاوت این دو را.بحث من بر سر قسمت آخر این گفته میباشد یعنی و دانشی که درک کنم تفاوت این دو را که اگرنمیدانست چرا درخواست کرد یا به عبارت بهتر او میخواهد چیزی را که نمیداند که اینطور نیست چرا که سخن هر فردی نشاندهندهء میزان خرد اوست یا بنا به ضرب المثل فارسی ؛تا مرد سخن نگفته باشد ،عیب و هنرش نهفته باشد ویا بنا به جملهء قصاری از نهج البلاغه از حضرت علی علیه السلام:عاقل ،عقلش زیر زبانش نهفته است،واگر میداند از دو وجه بیرون نیست که میخواهد تقید خود را به گفته های پیشین به درگاه پروردگار نشان دهد . و وجه دیگری که متصور است ،آنست که به من وشما یاد دهد چه بخواهیم از پروردگار که میتواند تسلیم ورضا وخوف از پروردگار باشد.