شمارهء ۱؛ذهن موفق همیشه امیدوار است.
ش۲؛ذهن موفق سرشار از انگیزه است.(انگیزه یعنی اینکه من می دونم ومی تونم به چیزهایی که می خواهم دست پیدا کنم).
ش۳.ذهن موفق از هر مسئله ای بزرگتر است.(هیچ زندگی ای بدون مسئله وجود ندارد وباید بدانید شما زندگی بی مسئله را تجربه نخواهید کرد بنابراین به امید تمام شدنشان ننشینید.وابتدا این مسئله را باید در ذهن حل کنید.
ش۴.ذهن موفق متمرکز است.(ما باید اقدام کنیم، حرکت کنیم،ذهن موفق در عمل هست که خودش را نشان می دهد.).
ش۵.ذهن موفق هیچ بهانه ای نمی شناسد.ومثل رودخانه جاری است ،بالا وپایین دارد وحتی خستگی دارد ولی دست از عمل نمی کشد.
همهء ذهن های موفق شکر گذارند.
توضیح نویسنده ء وبلاگ؛منظور از ذهن موفق همان دارنده گان ذهن موفق هستند ویا بهتر بگوییم عبارات بالا در مورد ویژه گیهای افراد موفق می باشد که از آن با عنوان ذهن موفق یادشده است.
چطور با خودمان زمان با کیفیتی سپری کنیم؟اهمیت تنهایی برای اینست که چیزی فراتر از تنها ماندن است واین آن زمانی است که شما به خود فرصت می دهید تا با خودتان مواجه شوید.برای این منظور لذت های خودتان را بشناسید،برای فکر کردن که مهمترین کار هر انسانی در جهان است زمان تعیین کنید،خود سرزنش گری را تمام کنید(زیرا در این صورت همان بهتر که وقت برای تنهایی تان نگذارید،)،مثبت اندیش باشید(بدین معنا که تفسیر شما از زندگی و وقایع جهان باید به شیوه ای باشد که حاصل آن داشتن حال خوب برای شما باشد.
نویسندهء وبلاگ؛این دو مطلب آخر این وبلاگ تا اینجا یعنی بیرون آمدن ازمنطقهء امن ولذت تنهایی ممکن است متضاد هم به نظر برسند ولی اینطور نیست اولی را به مواقعی نسبت می دهند که لا ابالی گری کرده وبیهوده وقت را تلف می کنیم ودومین مطلب یعنی لذت از تنهایی را به هنگامی اطلاق می شود که فرد در تنهایی مشغول به کار مفیدی است که نه وقت خود را تلف می کند ودست آوردی مناسب چه برای خود وچه دیگران از تنها بودنش حاصل میشود.
ناحیه امن زندگی کجاست؟اونجائی ناحیهءامن ماست که حال خارج شدن از آن را نداریم وهمان جائی است که ما باید دست به کار شویم وطرح نو در اندازیم.برای خروج از آن
۱.ترس را بپذیرید.زیرا که بودن در ناحیه امن برای ما ترسی ندارد اما در نتیجهء ماندن در ناحیهء امن در زندگی عقب می افتیم اما با خروج از آن ناحیه وانجام دادن هر کاری وهر طرحی انداختنی ترس وجود دارد ونیز ریسک وجود دارد.
۲.باوجود ترس،اقدام کنید.(بخصوص اگر سرشار از ایده هستید.).باید بدونید که چه کار می خواهید بکنید وآنرا هدفتان تعیین می کند.
۳.دست به کاری متفاوت بزنید.
۴.عادت های جدید خلق کنید.مثل مطالعه کردن وترک تماشای افراطی تلویزیون ویا ...
۵.مسئولیت جدید بپذیرید.مثل قبول کردن خرید خانه یا رساندن بچه ها به مدرسه یا بیرون بردن زباله ازمنزلتان و...
۶.مکانهای جدید را تجربه کنید.مثل یک لباس نو وجدید ویا اگر کافه می روید به یک کافه جدیدبروید ومسیر طی خانه تا محل کارتان را تغییر دا ده واز راه دیگری که آن هم به محل کارتان منتهی می شود بروید.
مسیر رشد وتوسعهء فردی تا آخرین لحظهء حیات برای ما وجود داردوتا آخر راه زندگیمان نباید به منطقه امن مبتلا کنیم خودمان را.
سطح سوم؛پس انداز کننده ها (که حالا دیگر تنها پس انداز کردن جوابگوی زندگی مالی افراد نیست.)
سطح چهارم؛در کشور های غربی به سه دسته تقسیم می شوند:الف.کنار کشیده ها هستند(کار به کار سرمایه گذاری ندارند وآنرا به کارشناسان مربوطه واگذار کرده اند).ب.کسانیکه همیشه می گویند نمیشه واین برای نشان دادن اینست که هیچ کاری نمی توانند بکنند.ج.قربانی ها؛به مانند قمار بازها می خواهند سریع وزیاد پول درآورند.
سطح سرمایه گذاری اتوماتیک؛این افراد فورا ۱۰٪ از کل درآمدشان را کنار گذاشته وبه حساب سرمایه گذاریشان اضافه می کنند.
ده درصد از درآمدتان را صدقه بدهید و۱۰٪ از درآمدتان را صرف هزینه هایتان کنید ومابقی درآمدتان مال خودتان هرجور خواستی خرجش کن.
اغلب خانوارهای آمریکائی بین۲۵٪الی۴۰٪ از درآمدشان را نمی دانند چگونه خرج کرده اند.
در سرمایه گذاری های سطح ۵؛قانون اول اینه که من فقط طبق قوانین خودم عمل می کنم بنابر این کاری را بکن که دوست داری تمام افراد موفق با انجام یک یا دو کار به ثروت کلان رسیده اند.
در سطح بعدی سرمایه داران قرار دارند مثل بیل گیتس ویاراکفلرو... پول داران آنهایی هستند که برای پول حرص نمی زنند،این بی پول ها هستند که مدام از پول صحبت به میان می آورند.ولی چرا افراد دست به عمل نمی زنند(منظور برای کسب درآمد بیشتر است)؟جواب اینه که به خاطر اینست که اکثر افراد میترسند وافراد موفق می دانند با ترسهایشان چگونه برخورد کنند.وبرای کسانیکه به افراد موفق برای الگو برداری از تجارب آنها دسترسی ندارند،مربیان معکوس بسیارمناسب هستند،این افراد کسانی هستند که پولدار بوده وپول خود را از دست داده اند.باید بدانیم کمتر خرج کردن همیشه راحت تر ازبیشتر در آوردن است.هنگام خرید هر چیزی از خود بپرسید آیا واقعا این همان چیزی است که می خواهم بخرم ودر انتها باید بگویم؛اگر نحوهء تفکرتان را تغییربدهید،می توانید نحوهءزندگیتان را تا ابد تغییر بدهید.
یک ساختار ایجاد کنید که بدون اینکه لازم باشد پس از اتمام پولتان دوباره کار کنید تا پول دربیاورید اون ساختار برای شما وخرج زندگی ومعاشتان درآمدزایی داشته باشد.
حتما سیستم اعتقادی خودتان را بررسی کنید،اگر اعتقاد داشته باشید کسانیکه پولدار هستند بد هستند ویا پول چیز بدی است،در عمل برای کسب ثروت دچار مشکل می شوید،زیرا سخت است در راهی که بد است بروید(چرا که اشتیاق برای پولدار شدن مهم است.).
باید از خود بپرسید،سیستم اعتقادی من چیه؟وچطور باید پولی که در می آورم را بپذیرم،چطور باید درسرمایه گذاریهای کارهای غیر مجاز انجام ندهم تا متضرر نشوم.؟
لازم است افراد بفهمند از لحاظ پولی در کجا قرار دارند وباید بپذیرند که خود(عمدی ویا سهوی) دربارهء وضع مالیشان مسئول هستند.وباید با خود صادق وراستگو باشید.
وقتی ذهنیت خود را تغییر دادید وارد عمل شوید.در زندگی مالی قدم اول پذیرش مسئولیت زندگی مالیتان می باشد.
در صرفه جویی وبعد سرمایه گذاری سطوح زیر وجود دارد؛
سطح اول؛افراد ناموجود؛یعنی کسانیکه مثل شتر مرغ سرشان را زیر برف کرده اند وهیچ سرمایه گذاری ای نمی کنند.
سطح دوم؛قرض گیرها(می خواهد به طور مداوم یک کارت اعتباری جدید بگیرند ویا از بانک وام بگیرند وبه طور مداوم از سیستم اعتباری استفاده می کنند ونمی دانند که بالاخره باید یک روز بدهی هایشان را تصویه کنند.در این گروه از مردم هرچه در می آورند +مقدار زیادی افزون برآن خرج می کنند.