دراین کتاب اینطور نقل شده؛ملکهء وحی بر آدم ابوابشر نازل می شود وبه او می گوید:پروردگار سلام داده تو را و از تو می خواهد یکی از سه چیزی که همراه من است را انتخاب کنی ودو دیگر با من خواهند برگشت،1.عقل وخرد 2.دین و3.شرم وحضرت آدم عقل را انتخاب می کند وملکهء وحی به دودیگر می گوید همراه من برگردید وآنها از این امر خودداری می کنند وقتی دلیلش را ملکهء وحی می پرسد به او می گویند؛پروردگار ازما خواسته اگر آدم عقل را انتخاب کرد با او همراه باشیم.
این روایت که به تفصیل آمده ،ما را به این موضوع رهنمون می کند که ملاک در قبولی عمل به درگاه پروردگار میزان عقل وخرد شخص است ولا غیر(به این معنی که ما نمی توانیم هر فعل نا درستی را فقط به خاطرشنیدن ونقل قول ونسبتش به دین ویا اینکه دچار شرم می شویم ترک کنیم)برای شنیدن همین بس که علی علیه السلام در نهج البلاغه میگوید؛بین حق وباطل به اندازهء 4 انگشت به هم چسبیده فاصله است وقتی معنی این موضوع را از او پرسیدند اشاره به فاصلهء گوش با چشمها کردند وفرمودند باطل آنست که بگویی شنیدم وحق آنست که بگویی دیدم ودر مورد شرم داشتن بیجا در حال حاضر بسیار ملموس افراد جامعهءما می باشد وآن اینست که برخورد خوبی با افراد خصوصا جوان که به شعائر اسلام می پردازند نمی شود وبه همین دلیل است که خیلی ها می گویند اصلا خر ما از کره گی دم نداشت بی خیال هم چیز می شوند برای اینکه در اجتماع ما وجامعه هزینهء گزافی را راجب به این امر باید بپردازند که طرد اجتماعی از این قبیل است.